نقد فیلم های طنز دنیا

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

تقریباً هر فیلم مارول به یک سؤال می رسد: معنای قهرمان بودن چیست؟ این اصلی ترین داستان داستان منشاء MCU در طول ده سال گذشته است و اغلب به دنباله ها و فیلم های تیمی روی می آورد. این یک سؤال منصفانه است ، موضوعی که نهایتا در محور اکثر داستانهای ابرقهرمانی در هر رسانه قرار دارد. مشکل این است که با استثناء نادر ، این تنها موضوع اصلی MCU است. با فیلم هایی مانند Iron Man 3 که بر PTSD و مقصر رسانه ها در انجام تروریسم یا Guardians of Galaxy Vol تمرکز دارد. 2 با بررسی پیچیدگی های پویایی خانواده ، نشان می دهد که مارول می تواند از فرض اصلی خود دور شود ، اما به ندرت این کار را انجام می دهد.

از طرف دیگر برادران وارنر ، به فیلمسازان DC Comics خود اجازه داده است که هر فیلم را درمورد سؤالات محوری قرار دهند که برای هر فیلم بی نظیر است. Man of Steel به بررسی بیگانگی و "سرنوشت در مقابل انتخاب" می پردازد. بتمن در مقابل سوپرمن مکان مدرن سوپرمن را در عصر مدرن بسیار بدبینی و بدبینی بررسی می کند. و به همان سادگی که ممکن است باشد ، کل داستان Wonder Woman حول موضوع عشق و ایده ای که انسان به طور ذاتی خوب و ارزش جنگیدن است ، لنگر می خورد. این فیلم ها ممکن است این ایده ها را با درجات مختلفی از موفقیت مقابله کنند. ممکن است آنها پاسخهای "درست" به سؤالاتی که مطرح می کنند ارائه ندهند ، اما به ندرت یک فیلم DC نتوانسته حداقل سعی کند مخاطبان خود را در سطحی فراتر از آنچه که هر فیلم ابرقهرمانی تنها از 20 سال گذشته درگیر می کند ، جذب کند.

جهان مشترک آنها از قبل وجود دارد

روند آهسته به انتقامجویان به نفع MCU کار می کرد. سخت بود که هیجان زده نباشیم که سرانجام شخصیتهایی را که چهار سال برای آشنایی با تیم برای اولین بار در آنجا گذراندیم ، دیدیم. با این حال ، یک جزئیات وجود دارد که تعلیق کفر ما را در طی آن شکوفایی انداخته است: کاملاً هیچ راهی وجود ندارد که تونی استارک در آن مکان نباشد ، دومین خدای کیهانی از آسمان سقوط کرد. علاوه بر این ، اگر یک موجود غول پیکر سبز حتی یک شهر را ویران کرده بود ، سخت است باور کنید که هرگز در گفتگو بین جین فاستر و ثور ظاهر نمی شد. عجیب شد که فکر کنیم این شخصیت ها مدت ها طول کشید تا وقتی که پیش از این شانس زیادی برای انجام این کار وجود داشتند ، برآورده شوند.

در عوض ، DCEU با جنبه واقع بینانه ی یک جهان سینمایی مقابله می کرد: اگر در حال حاضر وجود داشته باشد ، نیازی به ساخت آن نیست. بتمن در مقابل سوپرمن با پرداختن به این ایده که اگر وقایع Man of Steel اتفاق می افتاد ، شخصیت های دیگر DCEU را متوجه می شوند با پیامدهای مستقیم سلف خود سر و کار دارند. ساخت آهسته ای برای یک دنیای سینمایی وجود نخواهد داشت. این اتفاق فوری رخ خواهد داد. این از طریق داستان اصلی Wonder Woman ، از طریق کت و شلوار یک رابین مرده در معرض نمایش در Batcave ادامه می یابد. وقتی جهان سینمایی شما از قبل وجود داشته باشد ، دیگر نیازی به ساختن آن نیست. شما می توانید به چیزی که بینندگان می گویند حق دسترسی پیدا کنید: دیدن قهرمانان مورد علاقه خود در یک دنیای مشترک با یکدیگر در جمع و تعامل باشید.

تصدیق شکایات فن

یک اتفاق خنده دار اتفاق افتاد که اولین تریلر برای لیگ عدالت در San Diego ComicCon سقوط کرد. تریلر شوخی داشت. جالبه. سبکی نسبت به آن وجود دارد. ممکن است داشتن شوخی در یک تابستان تابستانی یک حرکت خیلی انقلابی به نظر نرسد ، اما مهم است که به یاد داشته باشید که تا آن لحظه بزرگترین شکایت درباره DCEU صدای بسیار دلپذیر آن بود. این لحظه مهم بود ، نه فقط به این دلیل که تغییراتی را برای DCEU نشان داد بلکه به این معنی بود که آنها گوش کرده بودند. و محصول نهایی ثابت کرد که فقط تریلر نیست. نور ملایمی غیرقابل تصور هم برای عدالت لیگ و هم زن قبلی خود Wonder Woman وجود دارد. منطقی است که بگوییم برادران وارنر اگر برای طرفداران آواز نباشد ، به این نتیجه نمی رسید.

از طرف دیگر ، طی سالهای متمادی تعدادی از شکایات طرفداران در مورد MCU وجود داشته که همچنان تحت فشار قرار نگرفته اند. برخلاف برادران وارنر ، مارول تا حد زیادی این شکایات را نادیده گرفته و مطابق آن حرکت کرده است. هیچ تلاشی برای تنظیم همه گیر بودن حق رای دادن از شر شرورهای بیهوده که اغلب آینه شر قهرمان هستند ، انجام نشده است و در همه چیز از سه گانه Iron Man گرفته تا مورچه ها وجود دارد. شکایات مشابه در مورد فقدان مخاطرات زیاد در اکثر فیلم هایشان بدون توجه باقی مانده است. انتخاب نادیده گرفتن این انتقادات معتبر به ویژه اکنون در پی برادران وارنر مشهود است. اصلاحات دوره و تنظیمات مربوط به DCEU در پی شکایات فن. همه طرفداران مارول می توانند امیدوار باشند که نگرانی های آنها در فاز چهارم قریب الوقوع برطرف شود.

تنوع در اولویت است

MCU بیش از 15 فیلم در حال پیشرفت است. عناوین هر یک از این فیلم ها با عنوان یکی از همین هشت شخصیت نر سفید صورت گرفته است. بله ، بلک پنتر اولین فیلم MCU را نه تنها با یک مرد سیاه پوست بازی می کند بلکه یک بازیگر تقریباً کاملاً سیاه را نشان می دهد. به همین ترتیب ، سال 2019 اولین فیلم مارول به رهبری زن را در کاپیتان مارول خواهیم دید. با این حال ، ما باید در اینجا صادق باشیم: MCU باید مدتها پیش اولویت بندی تنوع را آغاز کرده بود.

از سوی دیگر برادران وارنر ، یک زن در نقش ستارگان با فیلم چهارم DC خود داشت (و سومین آنها نیز

ry زنانه هارلی کوین ظاهراً یکی از این دو رهبری است). ششمین فیلم آنها در نقش اصلی خود جیسون موموئا ، هاوایی را بازی خواهد کرد. سایبورگ که قرار است در سال 2020 منتشر شود ، هفت سال پس از آغاز جهان سینمایی خود و پیش از ضربه زدن به مارک ده فیلم خود در صورت انتشار در برنامه ، اولین سرب سیاه خود را به دست خواهد آورد. و این حتی با در نظر گرفتن استعداد پشت پرده آنها ، که شامل کارگردانان زن و آسیا نیز می شود ، نیست.

DCEU بسیار بیشتر از مارول تنوع را در کانون توجه قرار داده است. دی سی همچنین کارگردانان متنوعی را پشت دوربین قرار داده است. هفده فیلم MCU طول کشید تا شخصیتی را در صندلی کارگردان بگذارد که Taika Waititi اولین نفر است. تنوع رقابتی نیست ، اما این شاید تنها حماقت ترین حماقت در وجود MCU باشد. به تدریج حق می یابد. با این حال ، این شکایتی نیست که ما واقعاً توانسته ایم درباره DCEU شکایت کنیم.

موسیقی متن فیلم استثنایی

MCU کمبود آهنگسازهای عالی را به کار نگرفته است. تایتان هایی از جمله آلن سیلوستری ، پاتریک دویل و تایلر بیتس همه این مارک را در حق رای دادن قرار داده اند. تنها مشکل این است که برای همه کارهایی که این افراد با استعداد مطرح کرده اند ، هیچ فیلمی از مارول نمره خاصی به یادماندنی ندارد ، کوتاه از شاید The Avengers (هرچند که ما کاملاً جزئی از موسیقی متن فیلم Ant-Man هستیم). به سختی می توان متوجه شد که یک بار متوجه شوید. نمرات نمادین بسیار مهم و اصلی رسانه های ابرقهرمانی هستند ، از نماد Superman: نماد فیلم گرفته تا X-Men: عناوین افتتاحیه سری انیمیشن. از بین تمام فیلمهای آنها ، تنها نشانه موسیقی واقعاً نمادین در یک فیلم مارول استفاده از "قلاب روی یک احساس" در Guardians of Galaxy است.

از طرف دیگر DCEU امتیازهای به یادماندنی و شخصیت پردازی را در جهان سینمایی خود در اولویت قرار داده است. این به لطف آهنگساز هانس زیمر نیست که مضامینش برای سوپرمن و زن شگفت انگیز فقط بخش های ضروری فیلم هایی نیست که در آن به نمایش در بیایند ، در خارج از آنها نیز به یاد ماندنی هستند ، نوع موسیقی شما می توانید در سر خود گیر کرده یا با صدای بلند خود را صدا کنید. موسیقی می تواند لحظه ای از فیلم را به طرز چشمگیری تقویت کند و کمبود امتیازات MCU در چند سال گذشته بسیار به ضرر آن بوده است. این ضربه گیر است ، زیرا وقتی آنها به درستی از آن استفاده کنند می توانند واقعاً خاص باشند.

بیشتر بخوانید: https://www.looper.com/105552/dceu-gets-right-mcu-gets-wrong/؟utm_campaign=clip

ry زنانه هارلی کوین ظاهراً یکی از این دو رهبری است). ششمین فیلم آنها در نقش اصلی خود جیسون موموئا ، هاوایی را بازی خواهد کرد. سایبورگ که قرار است در سال 2020 منتشر شود ، هفت سال پس از آغاز جهان سینمایی خود و پیش از ضربه زدن به مارک ده فیلم خود در صورت انتشار در برنامه ، اولین سرب سیاه خود را به دست خواهد آورد. و این حتی با در نظر گرفتن استعداد پشت پرده آنها ، که شامل کارگردانان زن و آسیا نیز می شود ، نیست.

DCEU بسیار بیشتر از مارول تنوع را در کانون توجه قرار داده است. دی سی همچنین کارگردانان متنوعی را پشت دوربین قرار داده است. هفده فیلم MCU طول کشید تا شخصیتی را در صندلی کارگردان بگذارد که Taika Waititi اولین نفر است. تنوع رقابتی نیست ، اما این شاید تنها حماقت ترین حماقت در وجود MCU باشد. به تدریج حق می یابد. با این حال ، این شکایتی نیست که ما واقعاً توانسته ایم درباره DCEU شکایت کنیم.

موسیقی متن فیلم استثنایی

MCU کمبود آهنگسازهای عالی را به کار نگرفته است. تایتان هایی از جمله آلن سیلوستری ، پاتریک دویل و تایلر بیتس همه این مارک را در حق رای دادن قرار داده اند. تنها مشکل این است که برای همه کارهایی که این افراد با استعداد مطرح کرده اند ، هیچ فیلمی از مارول نمره خاصی به یادماندنی ندارد ، کوتاه از شاید The Avengers (هرچند که ما کاملاً جزئی از موسیقی متن فیلم Ant-Man هستیم). به سختی می توان متوجه شد که یک بار متوجه شوید. نمرات نمادین بسیار مهم و اصلی رسانه های ابرقهرمانی هستند ، از نماد Superman: نماد فیلم گرفته تا X-Men: عناوین افتتاحیه سری انیمیشن. از بین تمام فیلمهای آنها ، تنها نشانه موسیقی واقعاً نمادین در یک فیلم مارول استفاده از "قلاب روی یک احساس" در Guardians of Galaxy است.

از طرف دیگر DCEU امتیازهای به یادماندنی و شخصیت پردازی را در جهان سینمایی خود در اولویت قرار داده است. این به لطف آهنگساز هانس زیمر نیست که مضامینش برای سوپرمن و زن شگفت انگیز فقط بخش های ضروری فیلم هایی نیست که در آن به نمایش در بیایند ، در خارج از آنها نیز به یاد ماندنی هستند ، نوع موسیقی شما می توانید در سر خود گیر کرده یا با صدای بلند خود را صدا کنید. موسیقی می تواند لحظه ای از فیلم را به طرز چشمگیری تقویت کند و کمبود امتیازات MCU در چند سال گذشته بسیار به ضرر آن بوده است. این ضربه گیر است ، زیرا وقتی آنها به درستی از آن استفاده کنند می توانند واقعاً خاص باشند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۷
حسین میرخانی

آهنگ تم سوپرمن توسط جان ویلیامز هنوز فوراً به یاد ماندنی است ، و نمره دنی الفمن برای بتمن سال 1989 آهنگ تم را فراهم کرد که شخصیت را برای میلیون ها طرفدار Bat تعریف می کرد. حتی فیلم های Spider-Man نیز آهنگ تم داشتند که به تعریف شخصیت و ماجراهای او کمک می کرد. در مقابل ، MCU تقریباً از پیشرفت موسیقی بسیار چشم پوشی کرده است - احتمالاً به چند دلیل. یکی این که محبوبیت آن در عوض صدور مجوز موسیقی است ، از استفاده آشکار Black Sabbath در Iron Man گرفته تا صخره کلاسیک Guardians of Galaxy و swagger نفس گیر لوک کیج. با وجود آن موسیقی مجوز ، جایی برای درخشش نمره عالی وجود ندارد. همچنین ، با شروع اولین مرد آهنین ، MCU به دلیل داشتن بسیار خنده دار شناخته می شود. شخصیت ها به طور عملی برای گذر از خط یا خط punch بعدی به یکدیگر سفر می کنند ، بنابراین فرصت های زیادی برای موسیقی تم وجود ندارد تا در صحنه ای ساکت و آرام قرار بگیرند. .

متأسفانه ، این روند بر فیلم های ابرقهرمانان و طنزهای دیگر پیشی گرفته است. وارنر برادران تصمیم گرفت هنگام ایجاد DC Extended Universe ، از گذشته تمیز تمیز بگذارد ، بنابراین نه Man of Steel و نه Batman vs Superman از ویژگی سوپرمن جان ویلیامز استفاده نکردند که اگر آنها آن را با موسیقی اکشن فراموش نشدنی جایگزین نمی کردند خوب است. پرکننده و Deadpool ، مانند MCU قبل از آن ، خیلی به موسیقی مجوز (مانند آهنگ های به یاد ماندنی از "Angel of Morning" تا "X Gon 'Give It To Ya") اعتماد کرد و نه اینکه یک تم اصلی و به یاد ماندنی را ایجاد کند.

سهام کوچکتر

در دوران قبل از MCU ، در حالی که سوپرمن با نجات ساحل غربی از یک موشک هسته ای ، نوار بزرگی را تعیین می کرد ، بیشتر قهرمانان دارای ریزه کاری های بیشتری بودند. به عنوان مثال ، بتمن ، بیشتر با فساد مبارزه می کند - افراد شرور مانند جوکر و پنگوئن به همان روشی که تیرانداز توده ای خطرناک باشد خطرناک است ، اما وقتی در مقابل تهدیدات سینمایی بعدی مانند لوکی و تانوس قرار بگیرند ، آنها سیب زمینی کوچکی هستند. به همین ترتیب ، اولین گرین گابلین بیشتر تهدیدی برای مری جین و می پارکر (و هیئت مدیره اسکارپ) است ، اما او تهدیدی جدی برای تخریب در مقیاس بزرگ نمی باشد. مگنتو یکی از تهدیدهای بزرگ قبل از MCU را مطرح می کند ، اما حتی برنامه وی برای جهش رهبران جهان در جزیره الیس نیز ممکن است بر تعداد کمی (البته با رتبه بالا) از افراد تأثیر بگذارد.

MCU پس از شروع آرام ، این استاندارد را تعیین کرد که یک شهر کامل باید در معرض خطر باشد یا حتی بهتر ، یک سیاره کامل. برای مثال ثور برای نجات کل قلمرو غول های فراست (در اصل ، کل سیاره آنها) می جنگد و بعداً کل زمین را از الف های تاریک نجات می دهد. انتقامجویان با تهاجم بیگانه مبارزه می کنند و سرانجام کنترل سیاره را به دست می گیرند و بعداً با اولترن می جنگند که قصد دارد تمام زندگی انسان ها را روی زمین نابود کند. نگهبانان کهکشان نیز به طور مشابه از تمام سیاره ها محافظت می کنند ، و حتی Ant-Man (که به اندازه شما در مقیاس کوچک است) می جنگد تا از فروش کامل فن آوری تغییر در بازی به تهدید تروریستی در سراسر جهان Hydra جلوگیری کند.

این روند پر رونق در فیلم های غیر MCU مانند X-Men ادامه یافته است: آخرالزمانی (جهش اکنون برای نجات کل سیاره می جنگند) ، Logan (Logan به طور مؤثر با نابودی کامل جهش یافته مبارزه می کند) و DCEU (Zod قصد دارد به طور موثر همه افراد را روی زمین بکشد ، در حالی که Doomsday سرکشگر لکس لوتر تهدیدی برای کل شهر و در صورت عدم کنترل جهان است.

جانشین مخاطبان

گرایشی دیگر که MCU در فیلم های ابرقهرمانی و کمیک کشته است استفاده از شخصیت جانشین مخاطب است - یک فرد خارجی که مانند مخاطب با دنیای مستقر قهرمانان و توطئه های از قبل موجود آشنا می شود و به روشی که مخاطب نشان می دهد واکنش نشان می دهد. در فیلم اول X-Men ، هر دو Logan و Rogue آن نقش را پر می کنند و در ادامه فوری ، جهش های جوان دیگری مانند Iceman و Kitty Pryde با گذار از دانش آموزان ساده به اعضای تیم تمام عیار ، این عملکرد را انجام دادند. در مردان سیاه پوست ، شخصیت ویل اسمیت J به بخشی کاملی از دنیای عجیب و غریب و حواس پریده ساکن Tom K. Le Jones 'K. در اولین فیلم Blade ، کارن به عنوان جانشین ما در دنیای خون آشام ها و شکار خون آشام ها خدمت می کند. بعضی اوقات ، علاقه های عشق نیز به این کارکرد عمل می کنند: مثلاً در مورد بوس وین و بتمن از طریق ویکی واله در بتمن 1989 یاد می گیریم.

بدتر یا بدتر ، MCU با سوءاستفاده از مخاطبان گمراه شد ، زیرا فیلم ها روی ریشه های قهرمانان تمرکز دارند. ما با تونی استارک وقتی آدم ربایی می شویم ، محاکمه های ثور را در روی زمین دنبال می کنیم تا ارزش آن را پیدا کنیم که مجاهد را دوباره به دست بیاوریم ، و آنها دنبال Star-Lord و بقیه نگهبانان کهکشان هستند ، زیرا آنها برای چیزی بزرگتر از خودشان می جنگند. نزدیکترین شخصیت جانشین در MCU ، فیلیپ کولسون ، هوادار کاپیتان آمریکا بود ، اما او به سرعت از صفحه بزرگ کنار رفت.

این عدم حضور در فیلم ها همچنین بر فیلم های غیر MCU نیز تأثیر گذاشته است. بعداً فیلمهای جهش محور مانند Deadpool و Logan روی شخصیت هایی قرار می گیرند که به سبک MCU ما را با دنیای خود آشنا می کنند. Man of Steel علیرغم داشتن حق لویس لین در آنجا ، واقعاً او را به عنوان یک جانشین مخاطب استفاده نمی کند: مخاطب اطلاعات بیشتری کسب می کند

کریپتون و سوپرمن را از طریق فلاش بک های ناپسند راسل کرو و نمایش هولوگرام نسبت به ما از طریق لوئیس یا سایر شخصیت های پشتیبانی انجام دهیم و Batman - Superman و نه به سختی ، اصلاً معرفی واقعی با Batman یا Gotham City را ندارد.

جهان های جدا شده

قبل از شروع MCU ، تقریباً هیچ علاقه استودیویی به اتصال دنیاهای ابرقهرمانان وجود نداشت. در حالی که هواداران از دیدن رویت روی صفحه رویای آنها از رویاپردازی لذت می بردند ، به سادگی پذیرفته شد که بتمن تیم برتون هیچ ارتباطی با ریچارد دونر سوپرمن ندارد. به همین ترتیب ، شخصیت هایی مانند X-Men هرگز با دیگر شخصیت های Marvel تلاقی نمی کنند - حتی آنهایی که در زیر یک سقف خلاق مانند Fantastic Four هستند.

البته مرد آهنین همه اینها را تغییر داد. به محض اینکه نیک فوری تونی استارک را به عنوان بخشی از دنیای بزرگتر دعوت کرد ، هر فیلم جدید MCU بیشتر به پیشرفت اسطوره ای مداوم ادامه می یابد که سرانجام فیلم ها ، نمایش های تلویزیونی ، طنزها و موارد دیگر را در بر گرفت. این یک ایده مؤثر بود که استودیوهای دیگر بی شرمانه شروع به کپی کردن از آن کردند. به عنوان مثال ، بسیاری از مردم توطئه و مشکلات پیکربندی Batman v Superman را در برادران وارنر مقصر می دانند. ' نیاز به ایجاد مقدماتی برای یک جهان گسترده در یک فیلم واحد دارد. Spider-Man 2 شگفت انگیز با پایان های بسیار ناخوشایند و کاملاً بسته همراه بود که قصد داشت یک دنیای سینمایی Spider-Man کاملاً جداگانه را تنظیم کند. و در صفحه کوچک ، به اصطلاح "Arrowverse" موفق شد در اجازه دادن Flash ، Green Arrow ، Legends of Tomorrow و حتی Supergirl در همان صندوقچه تلویزیونی بازی کند.

هنگامی که برادران وارنر بخار کامل خود را با DC Extended Universe ادامه می دهد ، سونی یک فیلم Spiderverse جداگانه با یک فیلم Venom ایجاد می کند ، و جهان X-Men با داشتن حق رای دادن spinoff مانند Deadpool و X-Force هر روز بزرگتر می شود ، به نظر می رسد که ممکن است ما هرگز برنگردیم. برای قطع مجدد جهانها

توصیه شده
بعدی
چه چیزی DCEU درست می کند که MCU اشتباه می کند
توسط ترس دین / ژانویه. 18، 2018 10:54 EST

بحث مارول در مقابل دی سی چندین دهه ادامه داشته است و احتمالاً هرگز متوقف نخواهد شد. جهان سینمایی مارول یک تقلب واقعی سینمای مدرن و برادران وارنر است. DC Expanded Universe از روز اول در حال بازی کردن با آنها بوده است. هنگامی که صحبت از باکس آفیس و تحسین منتقدین است ، MCU بالاتر از صندوق فروشگاه DCEU قرار می گیرد و پذیرای انتقادی است. با این حال ، این بدان معنا نیست که MCU کامل است یا همه کارها را بهتر از DCEU انجام می دهد. در عوض ، مواردی وجود دارد که DCEU از آن برتری دارد که MCU می تواند برخی از یادداشت ها را یادداشت کند.

مدیران به یک فرمول نمی چسبند
گتی ایماژ

فیلم های مارول عالی هستند. ما آنها را دوست داریم. یک مورد که شما واقعاً نمی توانید انکار کنید این است که در طول ده سال گذشته قدرت های حق رای دادن که فرمول روایتی را پیدا کرده اند برای آنها کار می کند و به آن گیر می افتند. تفاوت روایت بسیار کمی بین Iron Man ، Ant-Man و دکتر Strange وجود دارد. همه آنها از همان نوع کلی داستان و ضرب و شتم داستان پیروی می کنند.

از طرف دیگر ، DCEU آزادی بیشتری به کارگردانان خود داده است تا در طول فیلم های خود از یک فرمول فاصله بگیرند. این بدان معنی نیست که آنها از ضربانهای آشنا یا یک ساختار سه کاره استاندارد پیروی نمی کنند ، اما نحوه بازی فیلم ها احساس نمی کند تقریباً دوباره تکرار شده یا از پیش تعیین شده همانطور که در یک فیلم مارول وجود دارد. در حقیقت ، کسی که بیشترین فرمول را احساس می کند ، Justice League است ، همان کسی که به وضوح سعی در فرمول مارول دارد. شما می توانید این چالش را تا بیشتر MCU از 15 فیلم در جهان خود بدست آورید در حالی که DCEU کمتر از ده است. با این وجود ، این یک تفاوت قابل توجه و چیزی است که حداقل باعث می شود فیلم های DC به شیوه خاص خود قانع کننده تر باشند.

فیلمبرداری عالی

با چند استثناء — نگهبانان گلکسی جلد. 2 و ثور: راگناروک به ذهن خطور می کند - یکی از قابل توجه ترین تفاوت های بین فیلم های مارول و دی سی این است که دی سی در بخش فیلمبرداری از مارول پا دارد. زاک اسنایدر با توجه به همه مسائل خود به عنوان کارگردان ، جهان DC را با روشی بصری باز کرد و همین امر باعث شده است تا هر فیلم در DCEU ادامه یابد. اگرچه ممکن است در Man of Steel و Batman v Superman Superman رنگهای روشن وجود نداشته باشد ، یک پالت عمدی وجود دارد که توسط فیلم ها استفاده می شود. به این استعداد بصری Wonder Woman و Justice League اضافه کنید که از چشمان Snyder برای قاب بندی یک شات و یک رنگ رنگی روشن تر استفاده می کنید ، و این سبک برای چشم جذاب تر می شود.

فیلم های مارول تمایل دارند هیچ امضای تصویری قابل تشخیصی نداشته باشند. در مورد درجه بندی رنگ شسته شده آنها که بیشتر از آنکه یک انتخاب هنری باشد ، توجه نکردن به جزئیات بیشتر به چشم می آید ، گفته شده است. این امر کمکی نمی کند که فیلم هایی در MCU وجود دارند که نه تنها فیلمبرداری خوبی ندارند بلکه از نظر سینمایی نیز به طور جدی بد هستند (برای مثال انتقامجویان مانند یک خلبان تلویزیون تا سومین عمل بزرگ فیلمبرداری می شوند). حتی با پیشرفت های اخیر مارول (فیلم های فوق الذکر GotGv2 و Thor) ، آنها هنوز راه درازی در پیش دارند تا پیش از این که فیلم هایشان تصویری بگذارد

امضا

سیل بازار نیست

یکی از خوشحالی های فیلم های اولیه مارول پیش بینی پیش روی آنها بود. ما فقط سالی یک یا دو مورد را به دست می آوردیم و کشش های بین آن فیلم ها با پیش بینی پر می شد ، یک اشتیاق قابل لمس برای دیدن آنچه که بعدی خواهد آورد ، چه از نظر داستان و چه با ایجاد یک جهان سینمایی بزرگتر. ما طی چند سال گذشته این مسئله را از دست داده ایم ، از سال 2013 دو فیلم در سال استاندارد هستند و شاید بدتر از آن ، سال 2017 اولین سال از سه سال متوالی است که در آن سالانه سه فیلم مارول می گیریم. با گذشت چند ماه به جای چند سال بین فیلم ها ، فیلم ها احساس کمتر از وقایع می کنند و بیشتر شبیه قسمت های یک برنامه تلویزیونی هستند که هر پنج ماه یک بار پخش می شوند.

برادران وارنر اعتراف کرد که با خارج کردن DCEU از زمین ، مشکلاتی داشته است. با این حال ، این به نظر می رسد که یک مزیت برای DCEU است. آنها را از سیل تمام عیار بازار طی چند سال گذشته روشی که مارول دارد متوقف کرده است. فیلم های آنها هنوز هم مانند رویدادها احساس می شوند ، و نه علامت هایی را در لیست که منجر به اولین فیلم بحران یا چیزی شود ، می کنند. گفته می شود ، 2019 و 2020 هر دو فیلم در سال برای DCEU نمایش داده می شوند. امیدواریم که این مقدمه ای برای اجرای برنامه سه فیلم MCU نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۶
حسین میرخانی

دیزنی این دنباله مستقیم به فیلم را پنج سال پس از کریسمس Mickey's One Upon a Christmas منتشر کرد که روند بازی در عنوان فیلم اصلی را به جای شماره گذاری دنباله ادامه داد. علیرغم اینکه در این فیلم رتبه منتقدین روتین گوجه فرنگی وجود ندارد ، اما 64 درصد از تصویب استقبال مخاطبان را به دست آورد. بنابراین به نظر می رسد که برخی افراد باید آن را دوست داشته باشند.

بر خلاف تقریبا همه فیلم های دیگر در این مقاله ، میکی Twice Upon a Christmas (کریسمس) یک دنباله مستقیم به فیلم یک فیلم مستقیم به فیلم است. دنباله شبیه به اصل در فرض است ، با این حال از چند نظر متفاوت است. به عنوان مثال ، در حالی که فیلم اول دارای سه بخش است ، میکی دو بار پس از یک کریسمس دارای پنج بخش است. از طرف دیگر ، میکی دو بار پس از کریسمس نیز به عنوان آخرین فیلم برای بازی در نقش بازیگر افسانهای تلویزیونی آلن یانگ ، که در سال 2016 درگذشت ، در نظر گرفته می شود و به خاطر صداگذاری وی به عنوان Scroogen McDuck به یاد می آورد.

Beauty and the Beast: The Christmas Enchanted

Beauty and the Beast یکی از محبوب ترین فیلم های دیزنی تا به امروز است که منتقدین مانند راجر ابرت در همان لیگ Pinnochio و Snow White و Seven Dwarfs از آن به عنوان یک داستان جادویی استقبال می کنند. بنابراین با توجه به اینکه فیلم اول اولین فیلم انیمیشن بود که تاکنون در جوایز اسکار نامزد دریافت جایزه بهترین تصویر شد ، ناامید کننده است که ببیند دنباله آن به طور جهانی توسط منتقدین روبرو شده است.

اگرچه از نظر فنی دنباله ای است ، Beauty and the Beast: The Christmas Enchanted در وقایع اولین فیلم Beauty and the Beast (مدتها بعد از آنکه Beast دختر Belle را از گرگ ها نجات می دهد) برگزار می شود. از آنجا که شاهزاده آدام در اطراف کریستینستیم به جانور تبدیل شد ، جشن کریسمس را در قلعه خود ممنوع کرد. این داستان بر روی دختران خوشگل ، کوگسورث ، چیپ ، لومیر و خانم پوتز متمرکز است زیرا جانور را متقاعد می کند تا به آنها اجازه دهد کریسمس جشن بگیرند. علاوه بر این ، این فیلم با جزئیات بیشتری نشان می دهد که چگونه شاهزاده آدام به جانور تبدیل شد.

دیزنی یک سال پس از کریسمس Enchanted ، یک سال پس از دیگری دنبال کرد ، Beauty and the Beast: Belle's Magical World. همچنین در جریان وقایع فیلم اول اتفاق افتاد. این داستان اندکی پس از وقایع کریسمس Enchanted ، اما قبل از برخورد Beast با گاستون در فیلم اصلی تنظیم شد. مانند قسط قبلی ، دنیای جادویی Belle's بررسیهای ضعیفی نیز دریافت کرده است. با این حال ، بر خلاف اکثر دنباله های انیمیشن دیزنی ، این دو برای اضافه کردن نمایش و زمینه به داستان اصلی طراحی شده اند.

توصیه شده
بعدی
روند فیلم های ابرقهرمانی که توسط MCU کشته شدند
توسط کریس اسنلوگروو / 30 مارس 2017 9:54 EST / بروزرسانی شده: 8 مارس 2018 2:38 بعد از ظهر EST

جهان سینمایی مارول شکل فیلمهای ابرقهرمانی را کاملاً تغییر داده است. قابل درک است که استودیوهایی مانند Warner Bros. می خواهند با ایجاد جهان گسترده خود ، بخشی از این کار را بدست آورند ، اما این تنها روشی نیست که فیلم های ابرقهرمانان مدرن سعی کرده اند فرمول جادویی MCU را کپی کنند. در طول راه ، ویژگی های خاصی که قبلاً جزء اصلی این ژانرها بوده اند ، در کنار هم مانده اند - از لباس هایی که شخصیت ها تا لباس های شرور آنها را می پوشند. بیایید نگاهی عمیق به انواع فیلم های ابرقهرمانی بپردازیم که احتمالاً دیگر هرگز آنها را نمی بینیم - و روندهای ساخت فیلم که توسط MCU کشته شده اند.

شرور خوب توسعه یافته

قبل از اینکه جهان سینمایی مارول به وقوع پیوست ، داشتن یک شرور خوب و پیشرفته متداول بود. ما داستانهای تمام عیار را برای شخصیت هایی مانند جوکر (نشان دهنده تغییر و تحول وی از اسلحه اجیر شده به رئیس جرم دلقک) و پنگوئن (ظهور اسوالد از کودک بی توجه به برجستگی و قدرت سیاسی) دیدیم. گرین گوبلین در مرد عنکبوتی قوس پیچیده ای داشت که ما از تبار او به دیوانگی پیروی کردیم ، و مگنتو به عنوان شرور نهایی خوب و پیشرفته در سفر خود از کودک تحت آزار و اذیت تا بزرگسالان قدرتمند خدمت کرد.

نخستین شرورهای MCU بسیار ضعیف بودند. حتی با وجود جف بریج که در Iron Man آجیل دارد ، اوبادیا استین بیشتر به عنوان آینه تاریک تونی استارک روبرو می شود ، استعاری که در فینال "مرد خوب آهن در مقابل شر مرد آهنی" به معنای واقعی کلمه است. در هالک باور نکردنی ، هالک با Abomination مبارزه می کند ، که توصیف آن "هالک شر" است. Loki معمولاً به عنوان نمونه یک شرور خوب MCU نگه داشته می شود ، اما برای حضور در هر قوس شخصیتی واقعی ، سه بازی فیلم طول کشید و انگیزه های او دائماً تیره و بد تعریف می شود.

سرانجام ، MCU همه تسلیم شد: شخصیت هایی مانند Ronan the Accuser و Kaecilius فقط وجود دارند که برای دهقانان بی نام خود لقب می گیرند. سرانجام این اتفاق به فیلمهای ابرقهرمانی دیگر تبدیل شد ، با این که Batman v Superman به ما شرورهایی همچون Lex Luthor مزخرف و یک غار الکتریکی Doomsday داد. شرور Suicide Squad به معنای واقعی کلمه یک جادوگر رقصنده با شخصیت های صفر بود و فیلم X-Men: Apocalypse برای تغییرات موی کاراکترها بیشتر از آنچه که برای آخرالزمانی یا ویژگی های اهداف او انجام شد ، به ما بیشتر پشت پرده داد.

لباس های تیره

این روشی است که توسط MCU کشته شده است که تعداد معدودی از مردم از دست آن برمی آیند: تمرکز دیوانه وار روی لباس های تیره. به استثنای قابل توجه مرد عنکبوتی رنگارنگ (و قدیمی قدیمی)

سوپرمن) ، بیشتر فیلم های ابرقهرمانی و طنز قبل از MCU که روی شخصیت های لباس تاریک تمرکز داشتند. این شامل بتمن مشکی مشکی ، تیغه ای با لباس مشکی سیاه و کمد لباس تک رنگ مردان به رنگ مشکی بود. وقتی اولین فیلم X-Men شروع به کار کرد ، شخصیت های طنز رنگارنگ به طور ناگهانی چرم مشکی پوشیدند که بیشتر در خانه در ماتریس نئو قرار می گرفت تا عمارت خاویر.

MCU لباس های کمیک را به طور کامل ترجمه نمی کند: آنها تمایل دارند کمی تاریک تر و واقع بینانه تر باشند. به طور کلی ، شخصیت ها همه از رنگهای قابل تشخیص خود مانند قرمز ، سفید و آبی میهن پرستانه کاپیتان آمریکا و نمادهای قرمز و طلای Iron Man استفاده می کنند. به نظر می رسد که این اثر از بین رفته است: در حالی که بتمن بن افلک به طور مناسب با رنگ مشکی پوشیده شده است ، Suicide Squad با داشتن رنگ های بسیار پر جنب و جوش از جمله ترکیب های رنگی نئونی مرزی هارلی کوئین ، رنگ سفید و قرمز Deadshot و غیره به پایان رسید. لباس های X-Men نیز با صحنه نهایی X-Men: Apocalypse رنگی تر و جذاب تر از صحنه های جدید دریافت کرد و لباس های طنز روشن خود را به نمایش گذاشت. و Deadpool با اطمینان می تواند جایزه ترین و پرتحرک ترین لباس را به خانه بکشد - خروج کامل از ظاهر کمرنگ او در اولین فیلم Wolverine.

سگ های خاطره انگیز

همانطور که بسیاری از فیلم های ابرقهرمانان قبل از MCU دارای شرورهای دلسوزتر و کاملاً پیشرفته ای بودند ، تعداد خوبی از آنها همچنین سکنه های بسیار به یاد ماندنی داشتند. به عنوان مثال ، اولین فیلم سوپرمن ، ناد بیتی با بازی اوتیس ، یک دستیار خوشحال و خوشحال اما در کنار لکس لوتور همکاری داشت. جوکر جک نیکلسون در فیلم بتمن در سال 1989 به کمک باب گون که با او چندین برخورد قابل توجه با بتمن و رئیس باب ، جوکر پیش از قتل به یاد ماندنی توسط جوکر ، داشته است ، به کمک وی ساخته شد. فیلم های X-Men به طور معمول دارای جوجه هایی با قدرت و شخصیت های جالب (مانند Mystique و Sabertooth) بودند و حتی افراد مبهم به یاد ماندنی صحنه های مبارزه شگفت انگیز (مانند لیدی Deathstrike) را فراهم می کردند.

انتقام جویان به بدترین شکل ممکن به عنوان یک تغییر دهنده بازی به پایان رسید. جوس ودون می خواست قهرمانانش بتوانند بدون اینکه ناراحتی بینندگان خود را با خشونت گرافیکی ایجاد کنند ، سست کنند ، بنابراین دشمنان انتقامجویان ارتش بیگانگان بی چهره و راحت مانند بیگانگان ربات بودند. این روند شروع شد ، با دنباله Avengers که شامل جوجه های روبتی تحت اللفظی است در حالی که Guardians of the Galaxy ارتش زیادی از اجناس بی صورت و یکبار مصرف را داشت. شرورهای ابرقهرمانی قابل تعویض و قابل فراموشی بوده اند ، مانند هر کریپتونیایی که در Man of Steel نام Zod یا برادر Enchantress در Suicide Squad وجود ندارد. در Batman v Superman ، روز رستاخیز به یک هیولا بی مغز تقلیل می یابد ، به نوعی حتی به یاد ماندنی تر از لژیون اراذل و اوباش بی نام و نشان که بتمن با لطف غیر واقعی از یک برش بازی های ویدیویی به پایان می رسد. و مردان ایکس: آخرالزمانی به ما اسب سواران آخرالزمان می دهد که فقط توصیف های یک گوشه ای هستند (فرشته؟ پسر پرخاشگر. Psylocke؟ دختر خسته ای عصبانی).

دوست دختران خوب توسعه یافته

روزی یک بار ، فیلم های ابرقهرمانی غیرمترقبه نبود که دوست دخترهای خوش ساختی داشته باشند. سوپرمن استاندارد طلایی است - لوئیس در طرح بسیار برجسته است ، نمی توان آن را به راحتی از بین برد. در بتمن سال 1989 ، ویکی واله داستان اصلی و شخصیتی محرک و جذاب به خودی خود است. و در Batman Returns ، دوست دختر سلینا کایل است ، شخصیتی که اساساً کل نمایش را سرقت می کند. Spider-Man و X-Men مانند اصلی سوپرمن از مزایای شخصیت های "دوست دختر" (مری جین و ژان گری به ترتیب) جزء لاینفک نقشه هستند ، بنابراین آنها هم به عنوان افراد و هم به عنوان بخشی از برنامه رشد می کنند. زندگی قهرمان

MCU از همان ابتدا احساس بازگشتی دارد. گونه ای گوینت پالترو نمی تواند این شخصیت را تغییر دهد ، Pepper Potts ، به معنای واقعی کلمه فقط برای خدمت به تونی استارک ، داشتن زندگی و آژانس های کمی به تنهایی وجود دارد. قرار است جین فاستر یک نابغه باشد ، اما وقتی با دیدن کریس همسورث ثور ، دختر دزدکی می شود. جین پس از دو فیلم به طور موثری از MCU نگاشته شده است ، و دوست دختر بروس بانر ، بتی راس ، پس از یکی از بین رفته است. حتی ظاهر Pepper Potts به نظر می رسد "شکست نامحدود" است ، همانطور که تونی در جنگ داخلی می گوید ، روشن می کند که این دوست دختران در داستان در حال پیشرفت نخواهد بود.

بعد از اولین کار MCU ، فیلم های ابرقهرمانی دیگری نیز رنج می برند ، زیرا عملکرد Dark Knight Rises در Catwoman همه جای خود را دارد (از آنارشیست عصبانی تا داشتن یک دوست پسر میلیاردر). به نظر می رسد که زاک اسنایدر از ایجاد یک عاشقانه Clark / Lois دست برداشته است ، زیرا ما از جرقه صفر در Man of Steel به خانه های خسته کننده کوتاه در Batman v Superman می رویم. هارلی Squad's Suicide Squad احتمالاً بهترین "دوست دختر" ابرقهرمان مدرن است ، زیرا بیشتر صحنه های او با جوکر در طبقه اتاق برش به پایان رسید و به او اجازه می دهد تا با هزینه توسعه عاشقانه بدرخشد.

توطئه های کمپ

در حالی که بعداً فیلمهای بتمن به طور عمدی از اردوگاه سریال های تلویزیونی "آدام غرب" به رهبری فاصله گرفتند ، واقعیت این است که قبل از MCU ، فیلم های ابرقهرمانی تمایل داشتند توطئه های بسیار کاملی داشته باشند. سوپرمن زمان ساده را برگرداند

در سراسر جهان جوکر وقتی فیلم خرابکاری کرد ، یک فیلم موسیقی ersatz Prince را در فیلم خودش ایجاد کرد و در ادامه ، پنگوئن قصد داشت با قرار دادن موشک های پرتاب موشک روی پنگوئن ها ، گاتهام را فتح کند. Batman Forever تا به حال ریدلر امواج مغزی را جمع می کرد! در همین حال ، Spider-Man 3 شامل یک کت و شلوار بیگانه بود که پیتر پارکر را به خزش در خیابان رقصید و X-Men با طرح شیطانی مگنتو برای تغییر مسیر رهبران جهان از طریق مغناطیس مقابله کرد.

برای بهتر یا بدتر ، MCU همه چیز را به زمین فرو ریخت. توطئه ها تقریباً همیشه داستان های ساده ای در مورد نگه داشتن فن آوری یا جادو از دست اشتباه نبودند و سرانجام فقط به داستانهایی مبنی بر بازداشتن شرور X از نابودی یک شهر ، ایالت یا کل سیاره تبدیل شدند. اکثریت قریب به اتفاق فیلم های MCU به معنای "جلوگیری از انفجار وسایل نقلیه پیشرفته آنها" است و گذشته از ضریح ، توطئه های واقعی بسیار جدی هستند.

این در نهایت فیلمهای ابرقهرمانی دیگری را نیز تحت تأثیر قرار داد: حق رای دادن X-Men خود را در وقایع تاریخی مانند بحران موشکی کوبا و ویتنام پایه گذاری کرد ، در حالی که Dark Knight Rises پیچیدگی فلسفی The Dark Knight را با یک شرور نسبتاً عمومی جایگزین کرد و قصد دارد این شهر را منفجر کند. با اسلحه پیشرفته "داستان (آشنا با صدا؟). و البته ، Man of Steel و Batman v Superman مبلغی را برای رقصیدن زک اسنایدر بر روی مزار اردوگاه رقم زد ، زیرا او این شخصیت ها و توطئه ها را که بسیار ملایم و با نشاط بود ، رقصید ، در نهایت مجبور شد به همه اطمینان دهد که فیلم های Justice League ممکن است امتحان کنند. تا هر از گاهی لبخند بزند.

شرورهای دلسوز

علاوه بر این که از لحاظ پیش زمینه و انگیزه بهتری توسعه یافته است ، افراد شرور قبل از MCU در ابرقهرمانان و رسانه های طنز تمایل بیشتری به همدلی داشتند. جوکر اولیه حتی قبل از تحول به عنوان یک گانگستر معرفی می شود ، اما او همچنین به رئیس خود خیانت می کند و یک تصادف ناامید کننده وحشتناک را تجربه می کند که او را دیوانه می کند. به همین ترتیب ، پنگوئن به عنوان یک هیولای دستگیرکننده ظاهر می شود ، اما پدر و مادرش با بازگشت پدرش به دلیل ناهنجاری های جسمی او را به مرگ تقریباً معینی باز می کنند. لازم نیست یک روانشناس باشید تا انگیزه های بعدی آنها در مورد این آسیب های اولیه را ردیابی کنید. به همین ترتیب ، کمپین گرین گابلین از اولین مرد عنکبوتی به عنوان یک پدر دلسوز و مدیرعامل رانده شده معرفی می شود که حتی وقتی دیوانه رانده می شود ، هنوز هم ابراز محبت پیچیده ای برای مرد عنکبوتی نشان می دهد و همچنین اصرار دارد که پسرش هری هرگز توسط افشاگری ها ویران نشود. از شرارت پدرش و البته ، بازمانده هولوکاست مگنتو پادشاه شرور دلسوز است.

با MCU ، Loki به دلسوز بودن نزدیک تر می شود زیرا ما شاهد کشف او از پدر و مادر واقعی او و سؤالاتی هستیم که این موضوع را مطرح می کند ، که به طور طبیعی از رقابت خواهر و برادرش با ثور تغذیه می شود. با این حال ، بسیاری از شرورها دلسوز نیستند: تقریباً همه افراد شرور Iron Man صرفاً پول و قدرت بیشتری می خواهند. Ultron می خواهد جهان را با سوء تفسیر ساده نابود کند ، در حالی که شخصیت هایی مانند Ronan the Accuser اساساً تروریست های برش کوکی هستند. این روند در خارج از MCU نیز شروع شد. در شگفت انگیز Spider-Man 2 ، الکترو به سادگی کارگر ناامید کننده بود. ما هرگز نمی آموزیم که چرا آخرالزمان فلسفه داروینی خود را در مردان ایکس: آخرالزمان دارد ، بنابراین نمی توانیم با آن دلسوز باشیم. و Batman v Superman و Suicide Squad ته بشکه ای هستند: لکس لوتر هیچ زمینه و انگیزه قابل تشخیصی ندارد و Enchantress به نظر می رسد ذاتاً شر است نه پیچیده و دلسوز.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۵
حسین میرخانی

بازگرداندن عملکرد زنده دیزنی ۲۰۱۹ دیزنی ، علاءالدین ممکن است منتقدان را تقسیم کرده باشد ، اما تا آنجا که از طرفداران نگران بود ، این کار خانگی بود. این فیلم با مهار غیرقابل توصیف توسط گای ریچی کارگردانی شده است ، که از فیلمنامه تیز توسط کاتب جانباز جان آگوست کار می کرد. با یک پالت رنگی پر جنب و جوش که به اعداد عالی موسیقی و جلوه های ویژه خیره کننده کمک می کرد ، به طرز فجیعی عکس گرفته شد. با این حال ، حتی با در نظر گرفتن همه این موارد ، علاءالدین فیلمی بود که توسط بازیگران خود زندگی می کرد و می میرد - و چه بازیگری بود.

مینا مسعود آشکار کاملی در نقش عنوان بود ، و به همان اندازه موثرتر از همتای متحرک خود از علاءالدین اصلی سال 1992 ، قلب او را به قلب ما جلب کرد و آواز خواند. نائومی اسکات یک شاهزاده خانم یاس با شکوه و زرق و برق دار را به ما هدیه داد ، و ویل اسمیت انرژی منحصر به فرد خودش را به نقش جنی آورد ، و ذات مسخره و در عین حال شرافتمندانه این شخصیت را ضبط کرد بدون اینکه به سادگی عملکرد مانیک رابین ویلیامز را از نسخه انیمیشن پخش کند. . بعلاوه ، این فیلم یک سلاح مخفی (به نظر ما فروتنانه ، به هر حال) در جعفر مروان کنزاری ، که به سادگی با عصبانیت و تهدید روبرو بود ، وجود داشت.

علاءالدین بیش از یک میلیارد دلار در کل جهان بدست آورد ، بنابراین وقتی در فوریه 2020 به طور رسمی اعلام شد که دنباله ای در کارها است ، خیلی تعجب آور نیست. علاءالدین 2 قهرمان ما ، عروس جدیدش و جی که اخیراً آزاد شده است را از کجا می گیرد و چه زمانی می توان انتظار داشت که آن را در سینماها ببینیم؟ اینجا همه چیز را می دانیم که تاکنون وجود دارد ، و اگر شما به اندازه ما از لرزش هیجان زده هستید ، ممکن است بخواهید این صفحه را نشانه گذاری کنید - ما آن را با تمام اخبار مناسب به روز می کنیم تا به محض دسترسی ، گزارش دهید.

تاریخ انتشار علاءالدین 2 چیست؟
نائومی اسکات و مینا مسعود در علاءالدین (2019) دیزنی

از آنجا که علاءالدین 2 در مراحل اولیه توسعه خود است ، این پروژه هنوز تاریخ انتشار رسمی ندارد. با این حال ، ما می توانیم با نگاهی به جاده علاءالدین به صفحه بزرگ ، یک حدس و فرهیخته را برای این که چه موقع فیلم در سینماها به زمین خواهد آمد ، ایجاد کنیم.

دیزنی اعلام کرد که این فیلم در اکتبر سال 2016 (از طریق مهلت) در حال تولید است. در آن زمان فیلمنامه قبلاً کامل بود و ریچی برای کارگردانی استخدام شده بود. گذشت بیش از دو سال و نیم از این نقطه قبل از فرود علاءالدین در سینماها می گذرد و ما فکر می کنیم که زمان بین اعلام علاءالدین 2 و اکران آن به دلایل مختلف نزدیک به آن بازه زمانی خواهد بود.

در مرحله اول ، حتی اگر دنباله فیلمنامه یا کارگردان آن را قفل نکرده باشد (به طور رسمی ، به هر حال) ، تصویر قبل از اعلام اعلام وارد توسعه شد. در آگوست سال 2019 ، دن لین - تهیه کننده فیلم اول - به Syfy Wire گفت که برنجی دیزنی به طور جدی ایده های دنباله را دنبال می کرد. لین در آن زمان گفت: "ما در حال جستجو در" بهترین راه برای رفتن با این شخصیت ها هستیم. " "پاسخ مخاطب واقعاً ما را در فکر کردن به جایی که می توانیم با این داستانها برویم ، تحت تأثیر قرار داده است و احساس می کنیم این شخصیت ها ماجراهای بیشتری را در فروشگاه دارند."

همانطور که معلوم شد ، لباس در خانه موس چند ماه دیگر را صرف شنیدن تله های چندین تیم نویسنده قبل از حل کردن مورد علاقه آنها کرده است که به زودی به آنها خواهیم رسید. اگرچه به نظر دوم ما: فیلمنامه علاءالدین ممکن است در سال 2016 قفل و لود شده باشد ، اما این فیلم در حال بازیگری بود که سردردهای تولید کنندگان را به همراه داشت و این بار نباید مشکل بزرگی را ایجاد کند.

چه کسی در بازیگران علاءالدین 2 حضور خواهد داشت؟
ویل اسمیت و مینا مسعود در علاءالدین (2019) دیزنی

در اواخر ژوئیه سال 2017 ، گزارش شده بود که دیزنی در تلاش است تا علاءالدین را بازی کند. همانطور که معلوم شد ، پیدا کردن یک شخص دوست داشتنی که به نظر می رسد و همچنین می تواند به بازیگری ، آواز خواندن و رقصیدن بپردازد کمی نظم بلند بود. خوشبختانه استودیو "الماس خشن" خود را در مسعود پیدا کرد ، و میکی باید آجیل باشد تا او را برای دنباله دنبال نکند. در دسترس بودن نباید مسئله باشد. این بازیگر جوان با استعداد به دنبال موفقیت علاءالدین در مورد تلاش خود برای حضور در مسابقات استماع عمومی رفته است ، اگرچه او در سریال Reprasal Hulu neo-noir (از طریق روزنامه جانور) نقش اصلی را پیدا کرده است.

به تنوع متن ، وقتی فیلمنامه علاءالدین 2 کامل شود ، دیزنی شروع به بازیگری خود خواهد کرد - اما ماوس خانه برای دیدن مجدد نقش های خود از مسعود ، اسکات و اسمیت چشم اندازهای خود را انتخاب کرده است. عجیب ، هیچ اشاره ای به کنزاری نشده است ، که ما دوست داریم بازگشت را ببینیم. طرفداران دیزنی مطمئناً به یاد خواهند آورد که دنباله انیمیشن مستقیم و ویدئویی علاءالدین با زیرنویس The Return of جعفر همراه بود و در حالی که اکشن زنده یاد علاءالدین 2 به سادگی بازسازی آن فیلم یا سه نفره علاءالدین و پادشاه نخواهد بود. سارقان ، این خارج از قلمرو این امکان نیست که بتواند عناصر نقشه هر یک یا هر دو را داشته باشد.

نقشه علاءالدین 2 چه خواهد بود؟
مروان کنزاری به عنوان جعفر در علاءالدین (2019) دیزنی

البته به احتمال زیاد ، علاءالدین 2 داستانی کاملاً اصلی خواهد بود ، اگرچه ما هنوز درمورد اینکه این داستان چه نقشی خواهد داشت ، نداریم. همانطور که قبلاً نیز اشاره کردیم ، دیزنی قبل از تصمیم گیری در مورد ایده پیشنهادی جان گا ، به مواردی از نویسندگان گوش فرا می داد

تینز و آندره برلوف ، یک جفت فیلمنامه نگار نامزد اسکار هستند که برای اولین بار با هم همکاری می کنند.

برلوف ابتدا با فیلمنامه خود برای مرکز تجارت جهانی 2006 ، چلپ چلوپ کرد. او به تازگی ، او درام جرم را به نام آشپزخانه نوشت ، که اولین کارگردانی او را نیز رقم زد. او اسکار خود را برای نوشتن Straight Outta Compton ، بیوپیک 2015 با محوریت گروه افسانه ای رپ N.W.A به ثمر رساند. اتفاقاً ، برلوف آخرین نویسنده ای است که با عنوان The Legend of Conan مقابله کرده است ، دنباله بلند حرکتی Arnold Schwarzenegger در سال 1982 کلاسیک Conan the Barbarian و پیگیری های 1984 آن Conan the Destroyer.

گتینز در ساختن ژانرهای متنوع مانند Real Steel ، اقتباس بازی های ویدئویی Need for Speed ​​و Kong: Skull Island نوشت یا کمک کرده است. او همچنین با داشتن اثری از مربیان بیوپیک کارتر در سال 2005 و درام 2012 پرواز ، که برای آن لقب اسکار خود را دریافت کرده ، برخوردی ماهرانه با مطالب مبتنی بر یا الهام بخش از داستانهای واقعی نشان داده است.

باید منتظر بمانیم تا ببینیم این دو کاتب چه نوع داستانی را برای ما آماده می کنند ، اما ما باید احساس کنیم که فقط به این دلیل که علاءالدین 2 اقتباس از بازگشت جعفر را ندارد ، به معنای جعفر نمی باشد. بازگشت ما واقعاً می خواهیم ببینیم که کنزاری بیش از پیش درگیر شرارت است. آن را برای اخبار جدید نگه دارید ، زیرا ما در طول تولید آن انگشت خود را روی نبض علاءالدین 2 خواهیم زد.

توصیه شده
بعدی
دنباله های فیلم های دیزنی که هرگز نمی دانستید وجود داشته باشد
توسط منصور میتایوا / اوت. 16، 2017 8:18 EST / بروزرسانی شده: 16 آگوست 2017 3:09 بعد از ظهر EST

مدت ها قبل از شروع استودیو توزیع مضراب های مارول و جنگ ستارگان ، دیزنی شهرت خود را بر روی فیلم های انیمیشن بنا کرد - بطور خاص فرمول پرنسس دیزنی و به دنبال آن Snow White و Seven Dwarfs ، Cinderella ، Pocahontas و غیره. گرچه فیلم های متحرک تمایل به انتشار فیلم های پرفروش دارند دیزنی که به ندرت منتقدان منتقد را می گیرد ، به ندرت دنباله های تئاتری را منتشر می کند. درعوض ، ماوس ماوس اکثراً فیلمهای انیمیشن مستقیمی را مستقیم پخش می کند ، بخشی از هالیوود که در اوایل دهه 1990 با آن پیشگام بود. مورد این نوع نسخه ها این است که بعضی اوقات آنها می توانند با افراد نه چندانی که درباره آنها آگاهی دارند ، بیایند و بروند. بنابراین در اینجا چند دنباله دیزنی وجود دارد که شما حتی نمی دانید وجود داشته باشید.

سیندرلا دوم: رویاها به حقیقت می پیوندند

"و آنها پس از همیشه با خوشحالی زندگی می کردند" مطمئناً به نظر می رسد یک راه دوست داشتنی برای پایان دادن به یک فیلم انیمیشن ، به ویژه یکی در مورد یک دختر خدمتکار که عاشق یک شاهزاده است. اما آیا مردم نمی خواهند بدانند که پس از آن چه می شود؟ شاید - و به همین دلیل است که دیزنی تصمیم گرفت دنباله ای برای سیندرلا بسازد ، که در سال 2002 (بیش از 50 سال بعد از فیلم اصلی) به قفسه ها رسید.

سیندرلا دوم چندی پس از فیلم اول اتفاق نیفتد ، با موش ها Gus و ژاک در حال نوشتن کتاب افسانه خود هستند که در طول سه قسمت باز می شود. در قسمت اول ، سیندرلا سعی می کند از وظایف سنتی شاهزاده خانم پیروی کند و به دنبال او و ماه عسل شاهزاده میزبان مهمانی باشد. در بخش دوم ، ژاک نوعی بحران وجودی را به دنبال دارد و از پدرخوانده پری می خواهد که او را به یک انسان قد بلند تبدیل کند. در قسمت سوم ، آنستازیا ، پله پله سیندرلا ، عاشق یک نانوایی کم نظیر است که خانواده وی را نپذیرفته است.

ممکن است این امتیاز 11 درصد از گلدان پوسیده گوساله بدست بیاید ، اما این فیلم هنوز فروش سالانه فیلم های خانگی دیزنی را در سال 2002 به دست آورد. فروش سیندرلا دوم باعث شد تا استودیو با یک قسط سوم ، سیندرلا سوم: یک چرخش به جلو حرکت کند. در زمان ، که به طور قابل توجهی نسبت به سلف خود بهبود یافته است. این برنامه در سال 2007 به تحسین منتقدان منتشر شد ، و با به دست آوردن نمره 71 درصد از گوجه فرنگی فاسد شده و تقریبا 92 میلیون دلار در فروش فیلم خانگی جمع کرد.

The Little Mermaid 2: Return to Sea

پس از یک وقفه 30 ساله دیزنی در سال 1989 فیلم جدید پرنسس دیزنی را منتشر کرد ، The Little Mermaid با آریل به عنوان شاهزاده خانم جدید. این فیلم یک موفقیت جهانی بود ، که باعث شد این استودیو وارد دوره رنسانس دیزنی (به عنوان محاوره ای به نام دوره رنسانس دیزنی شود). توجه داشته باشید که چگونه رنسانس دیزنی در سال 1999 ، یک سال قبل از دنباله The Little Mermaid ، به پایان رسید. دلیل این امر این بود که دنباله غیرضروری و ناامید کننده از سوی منتقدین و مخاطبان ضعیف پذیرفته شد.

در حالی که نقشه سیندرلا دوم اندکی پس از فیلم اول اتفاق افتاد ، پری دریایی کوچک 2 بعداً در ازدواج آریل و پرنس اریک اتفاق می افتد. این کار با برگزاری جشن تولد دخترشان که خواهرش اورسولا ، مورگانا است ، آغاز می شود و برای بدست آوردن سه گانه پادشاه تریتون ، صدمه می زند. بیش از یک دهه بعد ، ملودی از میراث پری دریایی خود یاد می گیرد و علیه مادرش شورش می کند. ملودی پس از نبرد بین مورگانا و قهرمانان داستان ، قادر به متحد کردن مردم سرزمین و دریا است.

دیزنی تصمیم گرفت فیلم بعدی پری دریایی کوچک بعدی را فتح کند. هرچند که این فیلم نیز با استقبال ضعیفی روبرو شد ، اما بازهم موفقیت تجاری بود که توانست بیش از 50 میلیون دلار در فروش فیلم خانگی بدست آورد.

The Lion King II: Pride Simba

هنگامی که در سال 1994 منتشر شد ، The Lion King منتقدان خود را با نام "em" از بین بردتینز و آندره برلوف ، یک جفت فیلمنامه نگار نامزد اسکار هستند که برای اولین بار با هم همکاری می کنند. برلوف ابتدا با فیلمنامه خود برای مرکز تجارت جهانی 2006 ، چلپ چلوپ کرد. او به تازگی ، او درام جرم را به نام آشپزخانه نوشت ، که اولین کارگردانی او را نیز رقم زد. او اسکار خود را برای نوشتن Straight Outta Compton ، بیوپیک 2015 با محوریت گروه افسانه ای رپ N.W.A به ثمر رساند. اتفاقاً ، برلوف آخرین نویسنده ای است که با عنوان The Legend of Conan مقابله کرده است ، دنباله بلند حرکتی Arnold Schwarzenegger در سال 1982 کلاسیک Conan the Barbarian و پیگیری های 1984 آن Conan the Destroyer. گتینز در ساختن ژانرهای متنوع مانند Real Steel ، اقتباس بازی های ویدئویی Need for Speed ​​و Kong: Skull Island نوشت یا کمک کرده است. او همچنین با داشتن اثری از مربیان بیوپیک کارتر در سال 2005 و درام 2012 پرواز ، که برای آن لقب اسکار خود را دریافت کرده ، برخوردی ماهرانه با مطالب مبتنی بر یا الهام بخش از داستانهای واقعی نشان داده است. باید منتظر بمانیم تا ببینیم این دو کاتب چه نوع داستانی را برای ما آماده می کنند ، اما ما باید احساس کنیم که فقط به این دلیل که علاءالدین 2 اقتباس از بازگشت جعفر را ندارد ، به معنای جعفر نمی باشد. بازگشت ما واقعاً می خواهیم ببینیم که کنزاری بیش از پیش درگیر شرارت است. آن را برای اخبار جدید نگه دارید ، زیرا ما در طول تولید آن انگشت خود را روی نبض علاءالدین 2 خواهیم زد. توصیه شده بعدی دنباله های فیلم های دیزنی که هرگز نمی دانستید وجود داشته باشد توسط منصور میتایوا / اوت. 16، 2017 8:18 EST / بروزرسانی شده: 16 آگوست 2017 3:09 بعد از ظهر EST مدت ها قبل از شروع استودیو توزیع مضراب های مارول و جنگ ستارگان ، دیزنی شهرت خود را بر روی فیلم های انیمیشن بنا کرد - بطور خاص فرمول پرنسس دیزنی و به دنبال آن Snow White و Seven Dwarfs ، Cinderella ، Pocahontas و غیره. گرچه فیلم های متحرک تمایل به انتشار فیلم های پرفروش دارند دیزنی که به ندرت منتقدان منتقد را می گیرد ، به ندرت دنباله های تئاتری را منتشر می کند. درعوض ، ماوس ماوس اکثراً فیلمهای انیمیشن مستقیمی را مستقیم پخش می کند ، بخشی از هالیوود که در اوایل دهه 1990 با آن پیشگام بود. مورد این نوع نسخه ها این است که بعضی اوقات آنها می توانند با افراد نه چندانی که درباره آنها آگاهی دارند ، بیایند و بروند. بنابراین در اینجا چند دنباله دیزنی وجود دارد که شما حتی نمی دانید وجود داشته باشید. سیندرلا دوم: رویاها به حقیقت می پیوندند "و آنها پس از همیشه با خوشحالی زندگی می کردند" مطمئناً به نظر می رسد یک راه دوست داشتنی برای پایان دادن به یک فیلم انیمیشن ، به ویژه یکی در مورد یک دختر خدمتکار که عاشق یک شاهزاده است. اما آیا مردم نمی خواهند بدانند که پس از آن چه می شود؟ شاید - و به همین دلیل است که دیزنی تصمیم گرفت دنباله ای برای سیندرلا بسازد ، که در سال 2002 (بیش از 50 سال بعد از فیلم اصلی) به قفسه ها رسید. سیندرلا دوم چندی پس از فیلم اول اتفاق نیفتد ، با موش ها Gus و ژاک در حال نوشتن کتاب افسانه خود هستند که در طول سه قسمت باز می شود. در قسمت اول ، سیندرلا سعی می کند از وظایف سنتی شاهزاده خانم پیروی کند و به دنبال او و ماه عسل شاهزاده میزبان مهمانی باشد. در بخش دوم ، ژاک نوعی بحران وجودی را به دنبال دارد و از پدرخوانده پری می خواهد که او را به یک انسان قد بلند تبدیل کند. در قسمت سوم ، آنستازیا ، پله پله سیندرلا ، عاشق یک نانوایی کم نظیر است که خانواده وی را نپذیرفته است. ممکن است این امتیاز 11 درصد از گلدان پوسیده گوساله بدست بیاید ، اما این فیلم هنوز فروش سالانه فیلم های خانگی دیزنی را در سال 2002 به دست آورد. فروش سیندرلا دوم باعث شد تا استودیو با یک قسط سوم ، سیندرلا سوم: یک چرخش به جلو حرکت کند. در زمان ، که به طور قابل توجهی نسبت به سلف خود بهبود یافته است. این برنامه در سال 2007 به تحسین منتقدان منتشر شد ، و با به دست آوردن نمره 71 درصد از گوجه فرنگی فاسد شده و تقریبا 92 میلیون دلار در فروش فیلم خانگی جمع کرد. The Little Mermaid 2: Return to Sea پس از یک وقفه 30 ساله دیزنی در سال 1989 فیلم جدید پرنسس دیزنی را منتشر کرد ، The Little Mermaid با آریل به عنوان شاهزاده خانم جدید. این فیلم یک موفقیت جهانی بود ، که باعث شد این استودیو وارد دوره رنسانس دیزنی (به عنوان محاوره ای به نام دوره رنسانس دیزنی شود). توجه داشته باشید که چگونه رنسانس دیزنی در سال 1999 ، یک سال قبل از دنباله The Little Mermaid ، به پایان رسید. دلیل این امر این بود که دنباله غیرضروری و ناامید کننده از سوی منتقدین و مخاطبان ضعیف پذیرفته شد. در حالی که نقشه سیندرلا دوم اندکی پس از فیلم اول اتفاق افتاد ، پری دریایی کوچک 2 بعداً در ازدواج آریل و پرنس اریک اتفاق می افتد. این کار با برگزاری جشن تولد دخترشان که خواهرش اورسولا ، مورگانا است ، آغاز می شود و برای بدست آوردن سه گانه پادشاه تریتون ، صدمه می زند. بیش از یک دهه بعد ، ملودی از میراث پری دریایی خود یاد می گیرد و علیه مادرش شورش می کند. ملودی پس از نبرد بین مورگانا و قهرمانان داستان ، قادر به متحد کردن مردم سرزمین و دریا است. دیزنی تصمیم گرفت فیلم بعدی پری دریایی کوچک بعدی را فتح کند. هرچند که این فیلم نیز با استقبال ضعیفی روبرو شد ، اما بازهم موفقیت تجاری بود که توانست بیش از 50 میلیون دلار در فروش فیلم خانگی بدست آورد. The Lion King II: Pride Simba هنگامی که در سال 1994 منتشر شد ، The Lion King منتقدان خود را با نام "em" از بین برد...

1994. این نه تنها یک روند دنباله های مستقیم به فیلم برای دیزنی را شروع کرد بلکه یک سری از موارد وحشتناک ساخته شده بود.

بازگشت جعفر به طور کلی نقدهای منفی از منتقدین دریافت کرد ، بیشتر به دلیل عدم خلاقیت آن - اما این مساله مانعی برای موفقیت تجاری آن نبود. درست از همان ابتدا مشخص بود که دیزنی جریان جدیدی از درآمد خود را برای ویژگیهای متحرک خود پیدا کرد ، یک مورد نیاز به انتشار تئاتر با بودجه بزرگ. بی توجه به احساسات انتقادی و مخاطب ، موفقیت فیلم باعث شد دیزنی با ادامه این روند ادامه یابد و فیلم Aladdin دیگری را در سال 1996 با عنوان علاءالدین و پادشاه دزد (با الهام از علی بابا و داستان چهل دزد از یک هزار و یک شب) منتشر کرد. با کمال تعجب ، این مورد نیز مورد انتقاد منتقدین قرار گرفت.

شیار جدید Kronk

دیزنی این دنباله / فیلم اسپینوف مستقیم به فیلم را در فیلم The Emperor's New Groove در سال 2005 منتشر کرد ، پنج سال پس از فیلم اصلی. دنباله بعد از وقایع The Emperor's New Groove اتفاق می افتد و دنباله دار سابق Yzma ، Kronk. این بدان معنا نیست که امپراتور به هیچ وجه در فیلم نیست - او در واقع داستان زندگی سفر کرونک را برای جلب رضایت پدرش و همچنین عاطفه های خانم بردول روایت می کند.

علیرغم بازیگران صوتی با استعداد - دیوید اسپید ، جان گودمن ، اارتا کیت ، پاتریک واربورتون و غیره - که به دنبال سکانس برمی گردند ، منتقدین به دلیل عدم اصالت و به خوبی شیار بودن این فیلم به شدت انتقاد کردند. در حال حاضر این رقم 41 درصد از مخاطبان روتین گوجه فرنگی را در اختیار دارد. در حالی که فیلم اصلی نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین آهنگ اصلی ، کروک New Groove نتوانسته است حتی یک آهنگ مناسب را تولید کند ، حداقل مطابق منتقدین.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۴
حسین میرخانی

هنگامی که Bungie's Halo 3 در سال 2007 منتشر شد ، در 24 ساعت اول خود رکوردی را به عنوان بالاترین محصول سرگرمی ناخالص تعیین کرده است و ثابت کرد که بازی کنسول صنعتی است که باید مورد توجه آن قرار گیرد. این موفقیت در سال بعد با Grand Theft Auto IV Rockstar ادامه یافت. این بازی با به ثمر رساندن 310 میلیون دلار حیرت انگیز در مدت مشابه ، رکورد فروش 170 میلیون دلاری Halo 3 را در 24 ساعت اول شکست ، البته با انتشار در سیستم عامل های مختلف ، در حالی که Bungie Halo 3 را به Xbox 360 محدود کرد.

با توجه به اینکه محبوب محبوب Grand Theft Auto III در بین گیمرهای دیرینه تبدیل شده است ، فقط این حس را پیدا می کند که عاقبت یک ضربه باشد. این سطح از پیش بینی راکستار را مجبور کرد تا زمان و تلاش زیادی را برای گرفتن درست عنوان کسب کند ، به همین دلیل بیش از 1000 نفر به طور همزمان برای چندین سال روی بازی کار کردند. برای تأمین هزینه بسیاری از توسعه دهندگان و همچنین هزینه های مختلف تولید دیگر ، Grand Theft Auto IV به گرانترین بازی تاکنون تبدیل شد.

Rockstar با یک بازی پیش بینی شده برای Grand Grand Theft Auto IV ، به یک کمپین بازاریابی پرخاشگرانه سوق داد. استودیو هیچ وقت فاش نکرده است که چقدر هزینه برای بازی در این بازی دارد ، گرچه به نظر می رسد در میلیون ها دلار خوب باشد. بنابراین ، ما فقط با هزینه توسعه آن که در حدود 100 + میلیون دلار است ، مانده است. GTA IV با توجه به تورم ، اگر در سال 2016 منتشر شود بیش از 110 میلیون دلار هزینه داشته است. این خیلی بیشتر از قیمت آن در سال 2008 نیست - اما این نکته نیست. GTA IV دروازه های سیل را باز کرد ، و تعداد زیادی بازی وجود دارد که بیش از 110 میلیون دلار برای توسعه آن از زمان برخورد به قفسه ها هزینه شده است.

شهروند ستاره (138 $ + میلیون)

پروژه های کوچک Crowdfunding روند رو به رشدی دارد و اخیراً توسط صنعت سرگرمی - یعنی فیلمسازان و توسعه دهندگان بازی های ویدئویی - به عنوان یک شکل مناسب از بودجه به تصویب رسیده است. در سال 2015 ، یو سوزوکی و استودیوی وی Ys Net تیترهایی را برای راه اندازی یک کمپین Kickstarter برای مدتها انتظار Shenmue III ساختند که با شکستن رکورد بازی با بالاترین سرمایه (و همچنین سریعترین بودجه) بازی در تاریخ Kickstarter ، به پایان رسید. جمع آوری بیش از 6.33 میلیون دلار

Shenmue III ممکن است رکورد Kickstarter را در اختیار داشته باشد ، اما هیچ خاصیتی برای سرگرمی تاکنون بیش از شهروندان ستاره Cloud Imperium Games Games جمع نشده است. این بازی 138 میلیون دلار جمع آوری کرده است و شمارش بسیار زیاد است ، فریادی که از مبلغ 2.14 میلیون دلار بازی در ابتدا در 2012 در Kickstarter مطرح شد. کریس گیتس ، رئیس استودیو ، که به خاطر راه اندازی سری Wing Commander در اوایل دهه 1990 مشهور است ، می گوید: بازی عادی ، به همین دلیل آنها با وجود فراتر از هدف اولیه خود ، همچنان به جمع آوری پول می پردازند. رابرتز به Eurogamer گفت که بودجه اضافی فقط بازی را "همه ثروتمندتر و بسیار غوطه ور تر می کند". توسعه دهنده هنوز تاریخ انتشار شرکت را برای Star Citizen اعلام نکرده است ، اگرچه چندین ساخت پیش از انتشار نشان داده شده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۳
حسین میرخانی

اسلحه های بیش از حد قدرتمند در بازی های ویدئویی به طور معمول به یکی از دو روش قطبی سازی اذعان می شوند: به عنوان بزرگترین ابزار بازی ، یا تخم ریزی جهنم به این زمین ارسال می شود تا اوقات خوب همه را خراب کند. مهم نیست که در کجا روی این مسئله بایستید ، سلاح هایی که این لیست را ایجاد کرده اند بدون تردید هستند که تعداد زیادی از دیوارپوش ها (و اشک) را بسته اند.

تپانچه از Halo: Fight Evolution

سری Halo پس از فرصتی فرصتی برای ساخت اسلحه به اندازه تپانچه Halo: Combat Evolution داشته است. این اسلحه امتحان شده و واقعی تکیه گاه اصلی مبارزه با دشمنان زیادی است که در این بازی وجود دارد و بسیاری از گروت ها را با ترس و وحشت فرار می فرستد.

تپانچه تقریباً از هر طریق یک مشت را بسته بندی می کند: از چرخ دستی پرشکوه ، از مکانیزم شلیک مواد منفجره ، تا سرعت بارگذاری مجدد. این کارآیی ، دقت و قدرت در کنار هم هنوز تقلید نشده است - و ما نمی دانیم که چنین خواهد شد مگر اینکه شمشیر انرژی Halo 2 را بشمارید ... حداقل یک ثانیه نزدیک است.

The Hammer From Super Smash Bros.

اگرچه برای غیرفعال کردن موارد جدی به نفع رقابت جدی تر ، در بین بسیاری از گروه های برادران Smash رایج است ، اما همه موارد موجود در هر اقساط این حق رای دادن به شدت احمقانه و سرگرم کننده است تا کاملاً نادیده گرفته شود. مهمترین آنها یکی از برادران Hammer ساده اما فریبنده قدرتمند است که قدرت ثور را به بازیکنی که در ابتدا از آن استفاده می کند اعطا می کند. نه تنها باعث می شود که به اندازه کسانی تاسف آور نباشند و مخالفان را مأیوس کنند که از مسیر خود عبور کنند ، بلکه حریفانی را نیز به پرواز در می آورند که از صحنه خارج می شوند و آنها را مستعد می کنید ، شما آن را حدس می زنید که نوسانات بیشتری دارد.

این چکش جانباز بازگشت سری Bros. Super Smash است و امیدواریم تا زمانی که این سریال ادامه یابد ، دوباره و دوباره به آن برگردیم. مگر در مواردی که کسی غیر از ما آن را بدست آورد ، در این صورت این اتفاق افتضاح را فراموش کنید.

پوسته آبی Spiked از Mario Kart

در حالی که بسیاری تصور می کنند که رعد و برق مهمترین محکوم عذاب است ، هیچ اسلحه دیگری در سری ماریو کارت به اندازه قابلمه شلیک گل آبی Spiked قابل تشخیص نیست. نه تنها به طور مرتب به جایگاه آخر به بازیکن اعطا می شود (بخوانید: کسی که بیشتر از همه در حال مکیدن است) ، آن را به عنوان بازیکن اصلی هدایت می کند (بخوانید: بزرگترین بازیکن تمام زمان ها) با دقت کامل و بی حد و حصر. این در صورت تماس با بازیکن اصلی ، منفجر می شود و کارت های مرده را در آهنگ های خود متوقف می کند و به راحتی حداقل 8-10 ثانیه به زمان اتمام رهبر اضافه می کند. در حالی که این اتفاق می افتد ، بازیکنان در رده های دوم یا سوم می توانند به راحتی شما را پشت سر بگذارند و به پیروزی که در همان لحظه ها فقط در اختیار شما بود ، برسند.

شل آبی درو ساز روحها و شکستن واقعی دوستی ها است. از آن بترسید ، مبادا شما را از بین برید (اول از همه).

BFG از عذاب

درک این مسئله آسان است که چگونه اسلحه ای که اسمش مخفف "Big F ****** تفنگ" است ، لیستی مانند این را ایجاد می کند. همچنین نباید برای هیچ کس تعجب آور باشد که این یک انفجار مطلق برای استفاده در شکل اصلی خود در iD Software در نسخه کلاسیک 1993 ، Doom است. در بین داشتن توپ های انرژی غول پیکر برای گلوله ها ، پیشخوان مهمات مخصوص اسلحه و جالبترین صدا در حال بارگیری مجدد ، BFG نیرویی جادویی قدرتمند ، پیچیده و در اکثر آنها به حساب می آید.

شیاطین جهنم وقتی دست خود را روی آن می گیرند بهترین حالت شروع به دویدن می کنند.

تفنگ AWP From Counter-Strike

در Multiplayer Counter-Strike ، شما تعداد زیادی سلاح را در اختیار دارید تا حریف خود را از آن خارج کنید. اما برای بسیاری از بازیکنان نسخه آزمایش شده و واقعی ، Counter-Strike 1.6 ، AWP Rifle تنها گزینه واقعی است.

این اسلحه ، که سلاح از راه دور برای انتخاب Arctic Warfare Police (یک تیم متعارف در بازی) است ، یک اسلحه تیرانداز اکشن فوق العاده قدرتمند است که در اختیار همه بازیکنان قرار می گیرد. این تفنگ برای این که قادر است فوراً یک بازیکن را با یک ضربه به هر جای بدن ، به استثنای پاها ، قتل کند بدنام است. به همین دلیل ، و این واقعیت که می توانید بازیکنان را با شلیک بدون نقص به سمت مرکز به سمت بالا بکشید و بکشید ، AWP یکی از محبوب ترین و گسترده ترین سلاح های Counter-Strike است.

تفنگ طلایی از GoldenEye 007

در نینتندو 64 کلاسیک ، GoldenEye 007 کمبود اسلحه ای وجود ندارد که خسارت زیادی به بار آورد. اما هیچ اسلحه ای از اسلحه طلایی قدرتمندتر نبود. شما ممکن است بپرسید چه چیزی آن را بسیار قدرتمند می کند؟ خوب ، حتی اگر تنها یک گلوله را در خود نگه داشته باشد و پس از هر بار نیاز به بارگیری مجدد باشد ، این امکان را دارد که بتواند یک قتل را هم بکشد. مجنون و مسخره و کاملاً شگفت انگیز است.

تفنگ طلایی یک اسلحه روزمره نیست. بازیکنان ابتدا می توانند آن را در یک مأموریت جایزه مخفی در کمپین تک نفره پیدا کنند ، همچنین می توانند از آن در یک مأموریت چند نفره ویژه استفاده کنند که به طور مناسب ، "مرد با تفنگ طلایی" نامگذاری شده است. همچنین برای استفاده در سناریوهای بیشتر به عنوان تقلبی که بازیکنان می توانند وارد آن شوند نیز موجود است. البته ، اگر آن را در دوستان خود استفاده کنید ، مهم نیست که چند ضربه یک ضربه ای را داشته باشید که قادر به انجام بازی هستید. در واقعیت آماده شوید تا در یک اینچ از زندگی خود مورد ضرب و شتم قرار بگیرید.

توصیه شده
بعدی
بازی های ویدئویی که هزینه های بیشتری برای ساخت فیلمهای هالیوود دارند
توسط منصور میتایوا / دسامبر. 28، 2016 4:16 EST / بروزرسانی شده: 30 مارس 2018 2:32 بعد از ظهر EST

فیلم های بلاک باستر برای ساخت امروزه هزینه های بیشتری و بیشتر دارند ، اما آنها همیشه گران ترین سرگرمی برای تولید نیستند. بازی های ویدئویی به سرعت در دست می گیرند. ساخت فیلم متوسط ​​فیلم های پرفروش حدود 100 میلیون دلار هزینه دارد ، اما فیلم های Marvel ، Star Wars و DC Comics تمایل دارند این تعداد را گرفتار کنند. در حالی که بیشتر بازی ها پایین تر از آن جمع هستند ، مقدار زیادی وجود دارد که از مرز 100 میلیون دلار فراتر می رود - بعضی اوقات به شدت. توجه داشته باشید که تمام شماره های زیر کل هزینه ترکیبی توسعه و بازاریابی است که برای تورم 2016 تعدیل شده است.

Red Dead Redemption (109 میلیون دلار)

بیشتر استودیوهای بازی های ویدیویی به دلیل ساخت یک یا دو حق رای دادن به بازی ویدیویی شناخته شده اند. با بازی Rockstar Games ، آن بازی عمدتا Grand Theft Auto است. مطمئناً ، استودیو طی سالهای متمادی در ژانرهای دیگر شگفت زده شد ، اما تا زمانی که حق رای دادن Red Dead با مضمون غربی نبود ، واقعاً شعبه پیدا نکرد. اقساط اول ، Red Dead Revolver ، هنگام انتشار ، تأثیر زیادی نگذاشت. دنباله بازی Red Dead Redemption داستان دیگری بود.

با داشتن رتبه 95 حیرت انگیز در Metacritic و فروش بیش از 14 میلیون نسخه از زمان انتشار ، Red Dead Redemption یک پیشرفت بزرگ - هم در کیفیت و هم در فروش - برای Rockstar به اثبات رسیده است. منتقدین این بازی را به خاطر تصاویری زمینی ، شخصیت های کاملاً گرد و محتوای عالی قابل بارگیری (یعنی بسته بندی Undead Nightmare) قابل تحسین کردند. این سطح از کیفیت ، به ویژه آن که از پیشینیان خود جهش می کند ، بدون هیچ نوع سرمایه گذاری توسط ناشر ایجاد نمی شود.

همانطور که گفته می شود ، Red Dead Redemption در حال حاضر رتبه دهم از گران ترین بازی های ویدیویی را که تاکنون ساخته شده است. با هزینه توسعه 100 میلیون دلار ، این بازی هزینه بیشتری برای تولید نسبت به فیلم متوسط ​​دارد. و این شماره هزینه های بازاریابی را که ناشناخته مانده است ، دربر نمی گیرد. تنظیم تنظیم تورم ، Red Dead Redemption برای تولید 109 میلیون دلار هزینه داشت که حداقل چند میلیون دلار دیگر برای آن بازاریابی بود. این جای تعجب را ایجاد می کند که Red-Redemption 2 2017 در هنگام گفتن و انجام این کار چقدر هزینه خواهد داشت.

APB: بولتن امتیازات (109 میلیون دلار)

توسعه دهندگان بازی های ویدئویی بعضی اوقات استودیو را ترک می کنند و یکی دیگر را تشکیل می دهند ، همان کاری است که دیوید جونز ، بنیانگذار DMA Design در سال 2002 انجام داد. به عنوان خالق Lemmings و Grand Theft Auto ، جونز هنگام ترک Rockstar North ، اوقات فراوانی را به همراه داشت تا بتواند Realtime را تشکیل دهد. جهان جونز و استودیو با موفقیت فرنچایز Crackdown را در سال 2007 پیش از حرکت به بازی چند نفره جهان باز APB: All Points Bulletin در سال 2009 با موفقیت راه اندازی کرد. کالین مک دونالد ، مدیر اجرایی استودیو گفت که این چیزی است که تقریبا 20 سال "تلاش به سمت آن" کرده بودند.

اظهاراتی از این دست باعث می شود APB یک پروژه بلندپروازانه برای استودیو به نظر برسد ، و جاه طلبی هزینه ای دارد. با قضاوت 105 میلیون دلاری (تقریبا 116 میلیون دلاری ، که بخاطر تورم تعدیل شده است) ، این استودیو که در آن سوزانده شد ، آشکار است که این بازی برای آنها یک اقدام بزرگ بود - و 50 میلیون دلار که در ابتدا آنها را جمع آوری کردند کافی نبود. متأسفانه ، هزینه بازی برای تحمل خیلی سنگین بود و استودیو فقط شش هفته پس از انتشار APB وارد دولت شد. تمام سرورهای آنلاین بسته شدند و در حالی که استودیو در جستجوی یک خریدار بود ، 130،000 بازیکن بازی در باد مانده اند. بعداً در همان سال ، شبکه های K2 با تنها 1.8 میلیون دلار عنوان یک بار 105 میلیون دلاری را بدست آوردند. پس از چند تغییر ساختار ، بازی دوباره با عنوان APB: Reloaded مجدداً یک عنوان رایگان برای بازی آغاز شد. APB فقط نشان می دهد که همه شرطهای پرخطر پرداخت نمی شود ، حتی با وجود نام های بزرگی در پشت پروژه. فقط از هالیوود بپرسید.

خیلی انسانی (110 میلیون دلار)

ایده "جهنم توسعه" در هالیوود مورد توجه بسیاری قرار می گیرد - فیلم هایی که سالها بدون پیشرفت به جلو ادامه می یابند - اما فقط در مورد فیلم سازی صدق نمی کند. فقط به توسعه دهنده های Silicon Knights 'Too Human نگاه کنید. در ابتدا برای بازی پلی استیشن سونی در سال 1994 اعلام شد ، این استودیو پس از تشکیل همکاری با نینتندو چند سال بعد ، تولید بازی را متوقف کرد. اما قبل از این اتفاق می افتد ، استودیو فقط چند ماه با تکمیل عنوان فاصله داشت. سپس آنها تصمیم گرفتند به جای آن ، بازی را برای Gamecube در سال 2000 توسعه دهند ، که این امر باعث بروز برخی از مشکلات شد. تا سال 2005 نگذشت که مردم دوباره در مورد Too Human شنیدند. با این حال ، این بار با سیستم عامل دیگری خواهد بود.

Silicon Knights در سال 2005 با مایکروسافت همکاری کرد تا یک تریلوژی Too Human را برای Xbox 360 بسازد. این یک اقدام گسترده بود و از آنجایی که 11 سال از آغاز فعالیت استودیوی بازی بر روی این بازی گذشته بود ، آنها به دنبال این بودند که بلافاصله شروع به کار کنند. . این بازی بودجه 100 میلیون دلاری گزارش شده (110 میلیون دلار در هنگام تعدیل تورم) داشت ، اما فقط 700،000 دستگاه فروخته شد که برای جبران آن هزینه ها کافی نبود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۲
حسین میرخانی

بعد از گذشت هفت سال انتظار ، Bethesda سرانجام جانشین Fallout 3 را منتشر کرد ، به درستی با نام Fall Fall 4. شاید شما متوجه شده اید که اکثر بررسی های منتقدین ، ​​بازی را به عنوان بهترین بازی سال ، با تمجید از دامنه ، سبک خود ، تبلیغ می کنند. ، و داستان اما ، اجازه ندهید که نمرات نه و ده ها شما را فریب دهند. بازی بدون نقص نیست. در حقیقت ، چند دلیل وجود دارد که چرا Fallout 4 به اندازه شما فکر نمی کند ...

گرافیک Fallout 3

واقعیت این است که تفاوت چندانی با سلف خود ندارد. بافت ها گل آلود است ، به طور کلی جهان فاقد رنگ است ، و ساختمان های بازیافتی بیشتری از آنچه دوست داریم وجود دارد. مطمئناً ، گرافیک ها به اندازه گذشته مهم نیستند ، و هر بازی لازم نیست که ما را با استفاده از تصاویر برجسته از صندلی هایمان بیرون کند. اما با توجه به سخت افزار جدید جدید ، مسئولیت بزرگی برای فشار آوردن آن سخت افزار به مرزهای خود می آید ، و Fallout 4 به نظر ساده نمی رسد. با همان چشمهای براق و براق پوشانیده شده است که بی روح و بی روح به شخصیت شما خیره می شوند در حالی که با NPC صحبت می کنید ، مو به نظر می رسد که بهم چسبیده است ، و آب بی جان می ماند ، بدون هیچ گونه برآمدگی روی سطح.

بنابراین بسیاری از اشکالات و اشکالات

جای تعجب است که Fallout 4 علی رغم ایرادات و اشکالات بیشمار ، ظاهراً با منتقدین منتقل می شود. شاید به تازگی انتظار داشته باشیم که یک بازی با چنین دامنه چشمگیر وجود داشته باشد که دارای موضوعات جزئی باشد ، اما این بدان معنی نیست که این موضوعات کمتر مورد استفاده قرار نمی گیرند. مشکلات اساسی فریمور مخصوصاً در نسخه Xbox One وجود دارد. همراهان شما غالباً در راه شما هستند و اغلب شما را از ترک اتاقی که تازه وارد آن شده اید باز می دارند. همچنین تعداد زیادی از دشمنان یخ زده AI را پیدا کرده ایم که هنگام نزدیکی به آنها هشدار نمی دهند. از همه معروف تر ، یک جلوه چرمی وجود دارد که به شما امکان می دهد مبلغ نامحدود ارز درون بازی را به شکل کلاه بطری دریافت کنید ، که به نوعی هدف بازی را شکست می دهد.

مکانیک مبارزه با بزرگ نیست

مکانیک اصلی در Fallout 4 تیراندازی است ، اما آنطور که باید احساس رضایت نمی کند. در حقیقت ، دقیقاً مانند گذشته در Fallout 3 احساس می کند: ظروف سرباز یا مسافر غیرقابل اعتماد. مکانیک تیراندازی در بازی دقیق نیست و شما در واقع می توانید دشمن را به صورت بصری شلیک کنید بدون اینکه آنها در بازی ضربه ای بزنند. مطمئناً ، این یک قدم کوچک از تجربه رزم آور بدبختانه Skyrim است ، اما هنوز مطابق آنچه که انتظار داریم در یک بازی نسل بعدی باشد ، نیست.

ساخت و ساز پایه برای همیشه

یکی از ویژگی های جدید حق رای دادن توانایی ساخت پایگاه خود ، ساختن اسلحه و ارتقاء زره پوش و کشف کردن حفاری های شما است. متأسفانه ، زمان و تلاش زیادی لازم است. مانند ، به طور جدی ، زمان و تلاش زیادی. حتی اگر در سفرهای خود مواد مختلفی را که می فهمید و از آن استفاده می کنید انتخاب کنید و آنها را به پایه خود برگردانید ، به سختی قادر به ساختن هر سازه خواهید بود. اگر صرفاً روی ساخت / ارتقاء پایه خود تمرکز کنید ، زمان کمتری برای تلاش اصلی داستان خواهید داشت.

حتی ماموریت های جانبی شما نیز از Quest Side هستند

با بازی هایی که امروزه دارای چنین نقشه های بزرگی و کارهای مختلف زیادی برای انجام دادن هستند ، ایده تکمیل quests واقعاً دلهره آور است. اگر در جستجوی اصلی خود نیستید ، می توانید در این مسیر تلاش های بیشتری برای تکمیل سفر خود داشته باشید ، با کلمات کلیدی مانند "شما باید اکنون بیایید" یا "زمان تمام شده است و ما به کمک شما احتیاج داریم." بنابراین ، شما تلاش اصلی را رها می کنید ، و به سمت سمت تلاش می روید. در راه جستجوی طرف ، انتقال رادیویی دیگری را با صدایی دریافت می کنید که همین موضوع را برای شما تعریف می کند. قبل از این که بدانید ، بیشتر از مأموریت های داستان اصلی اقدام به انجام کارهای جانبی می کنید ، و با این سرعت ، هرگز متوجه نخواهید شد که چگونه این ماجرا باز می شود.

گفتگوها بیشتر از هرچیز جالب هستند

در Fallout 4 یک زن و شوهر از شخصیت های جالب وجود دارد که برجسته ترین آنها قابل اعتماد ربات شما ، کدسورث است. اما گپ زدن با Codsworth تجربه بسیار خوبی نیست ، زیرا چت ها فقط یک بازی اعداد تصادفی هستند. در حقیقت ، گپ ها با تمام شخصیت های Fallout 4 دستخوش نقشی می شوند. به جای اینکه اجازه بازی در نقش خود را غوطه ور کنید ، وظیفه دارید که از طریق گفتگو ، ترکیب صحیحی از گزینه های گفتگو را بر اساس شانس نابینا پیدا کنید.

ماموریت های مانیال

در حال حاضر ، اکثر گیمرها به جستجوی "واگذاری من" رسیده اند که از اولین MMORPG ها بخش عمده ای از بازی های ویدیویی بوده اند. اما ، شما فکر می کنید Fallout 4 می تواند چنین مأموریت های اضطراری را حذف نکرده باشد. بسیاری از quests به شما می گویند که به اینجا بروید ، این کار را بکشید ، هر چیزی را که می افتد ، بگیرید و برای یک مشت کوچک از کلاه های بطری به عنوان پاداش ، وسایل را به آنها بدهید. این سال 2015 است ، و ما با آن نوع از quests انجام می شود.

توصیه شده
بعدی
بزرگترین ناامیدی در Pokemon Go
توسط C. دیوید / 27 ژوئیه 2016 6:37 EST / بروزرسانی شده: 27 ژوئیه 2016 1:38 بعد از ظهر EST

Pokémon Go زندگی است ... حداقل برای میلیون ها بازیکن که از زمان عرضه بسیار موفقیت آمیز آن به بازی موبایل رفته اند. با این حال ، هر نسخه جدید Pokémon با انتظارات زیادی همراه است ، که بسیاری از آنها توسط Go برآورده نشده اند. در حالی که تولیدکنندگان Niantic قصد دارند بیشتر بازی را انجام دهندبعد از گذشت هفت سال انتظار ، Bethesda سرانجام جانشین Fallout 3 را منتشر کرد ، به درستی با نام Fall Fall 4. شاید شما متوجه شده اید که اکثر بررسی های منتقدین ، ​​بازی را به عنوان بهترین بازی سال ، با تمجید از دامنه ، سبک خود ، تبلیغ می کنند. ، و داستان اما ، اجازه ندهید که نمرات نه و ده ها شما را فریب دهند. بازی بدون نقص نیست. در حقیقت ، چند دلیل وجود دارد که چرا Fallout 4 به اندازه شما فکر نمی کند ... گرافیک Fallout 3 واقعیت این است که تفاوت چندانی با سلف خود ندارد. بافت ها گل آلود است ، به طور کلی جهان فاقد رنگ است ، و ساختمان های بازیافتی بیشتری از آنچه دوست داریم وجود دارد. مطمئناً ، گرافیک ها به اندازه گذشته مهم نیستند ، و هر بازی لازم نیست که ما را با استفاده از تصاویر برجسته از صندلی هایمان بیرون کند. اما با توجه به سخت افزار جدید جدید ، مسئولیت بزرگی برای فشار آوردن آن سخت افزار به مرزهای خود می آید ، و Fallout 4 به نظر ساده نمی رسد. با همان چشمهای براق و براق پوشانیده شده است که بی روح و بی روح به شخصیت شما خیره می شوند در حالی که با NPC صحبت می کنید ، مو به نظر می رسد که بهم چسبیده است ، و آب بی جان می ماند ، بدون هیچ گونه برآمدگی روی سطح. بنابراین بسیاری از اشکالات و اشکالات جای تعجب است که Fallout 4 علی رغم ایرادات و اشکالات بیشمار ، ظاهراً با منتقدین منتقل می شود. شاید به تازگی انتظار داشته باشیم که یک بازی با چنین دامنه چشمگیر وجود داشته باشد که دارای موضوعات جزئی باشد ، اما این بدان معنی نیست که این موضوعات کمتر مورد استفاده قرار نمی گیرند. مشکلات اساسی فریمور مخصوصاً در نسخه Xbox One وجود دارد. همراهان شما غالباً در راه شما هستند و اغلب شما را از ترک اتاقی که تازه وارد آن شده اید باز می دارند. همچنین تعداد زیادی از دشمنان یخ زده AI را پیدا کرده ایم که هنگام نزدیکی به آنها هشدار نمی دهند. از همه معروف تر ، یک جلوه چرمی وجود دارد که به شما امکان می دهد مبلغ نامحدود ارز درون بازی را به شکل کلاه بطری دریافت کنید ، که به نوعی هدف بازی را شکست می دهد. مکانیک مبارزه با بزرگ نیست مکانیک اصلی در Fallout 4 تیراندازی است ، اما آنطور که باید احساس رضایت نمی کند. در حقیقت ، دقیقاً مانند گذشته در Fallout 3 احساس می کند: ظروف سرباز یا مسافر غیرقابل اعتماد. مکانیک تیراندازی در بازی دقیق نیست و شما در واقع می توانید دشمن را به صورت بصری شلیک کنید بدون اینکه آنها در بازی ضربه ای بزنند. مطمئناً ، این یک قدم کوچک از تجربه رزم آور بدبختانه Skyrim است ، اما هنوز مطابق آنچه که انتظار داریم در یک بازی نسل بعدی باشد ، نیست. ساخت و ساز پایه برای همیشه یکی از ویژگی های جدید حق رای دادن توانایی ساخت پایگاه خود ، ساختن اسلحه و ارتقاء زره پوش و کشف کردن حفاری های شما است. متأسفانه ، زمان و تلاش زیادی لازم است. مانند ، به طور جدی ، زمان و تلاش زیادی. حتی اگر در سفرهای خود مواد مختلفی را که می فهمید و از آن استفاده می کنید انتخاب کنید و آنها را به پایه خود برگردانید ، به سختی قادر به ساختن هر سازه خواهید بود. اگر صرفاً روی ساخت / ارتقاء پایه خود تمرکز کنید ، زمان کمتری برای تلاش اصلی داستان خواهید داشت. حتی ماموریت های جانبی شما نیز از Quest Side هستند با بازی هایی که امروزه دارای چنین نقشه های بزرگی و کارهای مختلف زیادی برای انجام دادن هستند ، ایده تکمیل quests واقعاً دلهره آور است. اگر در جستجوی اصلی خود نیستید ، می توانید در این مسیر تلاش های بیشتری برای تکمیل سفر خود داشته باشید ، با کلمات کلیدی مانند "شما باید اکنون بیایید" یا "زمان تمام شده است و ما به کمک شما احتیاج داریم." بنابراین ، شما تلاش اصلی را رها می کنید ، و به سمت سمت تلاش می روید. در راه جستجوی طرف ، انتقال رادیویی دیگری را با صدایی دریافت می کنید که همین موضوع را برای شما تعریف می کند. قبل از این که بدانید ، بیشتر از مأموریت های داستان اصلی اقدام به انجام کارهای جانبی می کنید ، و با این سرعت ، هرگز متوجه نخواهید شد که چگونه این ماجرا باز می شود. گفتگوها بیشتر از هرچیز جالب هستند در Fallout 4 یک زن و شوهر از شخصیت های جالب وجود دارد که برجسته ترین آنها قابل اعتماد ربات شما ، کدسورث است. اما گپ زدن با Codsworth تجربه بسیار خوبی نیست ، زیرا چت ها فقط یک بازی اعداد تصادفی هستند. در حقیقت ، گپ ها با تمام شخصیت های Fallout 4 دستخوش نقشی می شوند. به جای اینکه اجازه بازی در نقش خود را غوطه ور کنید ، وظیفه دارید که از طریق گفتگو ، ترکیب صحیحی از گزینه های گفتگو را بر اساس شانس نابینا پیدا کنید. ماموریت های مانیال در حال حاضر ، اکثر گیمرها به جستجوی "واگذاری من" رسیده اند که از اولین MMORPG ها بخش عمده ای از بازی های ویدیویی بوده اند. اما ، شما فکر می کنید Fallout 4 می تواند چنین مأموریت های اضطراری را حذف نکرده باشد. بسیاری از quests به شما می گویند که به اینجا بروید ، این کار را بکشید ، هر چیزی را که می افتد ، بگیرید و برای یک مشت کوچک از کلاه های بطری به عنوان پاداش ، وسایل را به آنها بدهید. این سال 2015 است ، و ما با آن نوع از quests انجام می شود. توصیه شده بعدی بزرگترین ناامیدی در Pokemon Go توسط C. دیوید / 27 ژوئیه 2016 6:37 EST / بروزرسانی شده: 27 ژوئیه 2016 1:38 بعد از ظهر EST Pokémon Go زندگی است ... حداقل برای میلیون ها بازیکن که از زمان عرضه بسیار موفقیت آمیز آن به بازی موبایل رفته اند. با این حال ، هر نسخه جدید Pokémon با انتظارات زیادی همراه است ، که بسیاری از آنها توسط Go برآورده نشده اند. در حالی که تولیدکنندگان Niantic قصد دارند بیشتر بازی را انجام دهند...

هنوز به تمام دنیا اگر هیچ کدام از تلفنهایشان نتوانند وارد برنامه شوند ، چگونه می توان تیم Mystic را به ورزشگاه محلی رساند؟

هکمون

مانند هر برنامه رقابتی ، در حال حاضر کلاهبرداران در آنجا وجود دارند. در طی روزهای انتشار ، یافتن پرونده هایی که به بازیکنان کمک می کردند ارز بی پایان داشته باشند ، Pokemon خود را بدون هیچ گونه تلاش و مرتب سازی بروند و بدون ترک حمام خود به سالن های محلی مراجعه کنند ، آسان بود. می توان امیدوار بود که درس اخلاقی بی پایان Pokémon به نوعی به اصول اخلاقی Pokémon Go ادامه یابد ، اما تا زمانی که افرادی وجود داشته باشند که نمی توانند به درستی بازی را بدرستی انجام دهند ، همیشه این ناامیدی وجود خواهد داشت و بی اعتمادی

Nintendon't

اگرچه Pokémon مترادف با Nintendo است ، Pokémon Go فقط مانند یک بازی واقعی Nintendo احساس نمی کند. جذابیت و طنز که نمایانگر نینتندو است ، از بین نمی رود ، جایگزین یک رابط خسته کننده ، شخصیت های سه بعدی مسدود و محدود ، و اشکالاتی که Nintendo معمولاً هرگز نمی توانست آن را به یک محصول نهایی تبدیل کند - و ما فقط در مورد Parasects صحبت نمی کنیم. Pokémon Go به جای گذر از دنیای مجازی که در آن می توانید تصور کنید که Brock و Misty در حال کنار هم قرار گرفتن هستند ، هرگز به آن مرحله از زیبایی فراخورده ای که در ابتدا وعده داده شده بود ، نمی رسد. نه ، این VR نیست ، اما AR Niantic هنوز هم احساس کمبود آن می کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۱
حسین میرخانی

آه ، Sega Dreamcast best بهترین اشتباهی است که Sega مرتکب شده است. شکست آن قلب ما را خراب کرد. در روز تولد Dreamcast ، شما نمی توانید یک بازی ترسناک بقا پیدا کنید که بهتر از کد اختصاصی آن: Veronica باشد. به دنبال کلر ردفیلد در یک ماجراجویی انفرادی مزخرف و ارائه یک کمپین قانع کننده طولانی تر از حد انتظار ، Code: مبارزات نزدیک به Veronica راهروهای قتل Dead Space را پیش بینی کرد.

چرا Code: Veronica در لیست بالاتر نیست؟ عمدتا ، مکانیک ها به طور جدی منسوخ شده اند. (حتی به روزرسانی های X و X HD نتوانسته اند بازی را از این نظر به طور کامل جاری کنند.) با هر استانداردی عجیب و غریب هستید ، کد: Camerawork ثابت Veronica — اگر می توانید آنرا صدا کنید و scheme و یک طرح کنترل نادرست از نظر اقتصادی ، بسیاری از افراد تازه وارد را دور می کند. ما نام آن را در لیست بازی های Resident Evil باید مشاهده کنید - از جمله این. چرا؟ بدون شک تا حدودی نوستالژی برای پازل های جالب توجهش نوستالژی است اما بازی مهمی نیز محسوب می شود. طراحی خطی ، از آن زمان تا کنون کمابیش اصلی این سریال بود ، و به تیم طراحی کنترل دقیق تری نسبت به اکشن داد.

3. Resident Evil 2

Resident Evil 2 لحظه ای را نشان می دهد که این سریال فقط یک خانه دیگر از مردگان نبود. خط نقشه پر پیچ و خم RE2 ، مهمات محدود ، رویدادهای ترسناک وحشتناک ، و انواع دشمنان مأیوس ، آن را بیش از یک تیرانداز زامبی نقطه ای و شلیک می کند. این بار در اطراف ، لئون کندی و کلر ردفیلد به پایان می رسند در راکون سیتی ، که توسط هیولاهای آلوده به ویروس T غلبه شده است. درست است: اولین شیوع بازی در این دنباله بزرگتر و بهتر ، فراتر از زمین های عمارت پخش شده است.

وقتی لئون و کلر از طریق مکانهای مختلف مانند ایستگاه پلیس و آزمایشگاه زیرزمینی شلیک می کنند ، معماها را حل می کنند و حقایق تکان دهنده تری را درباره شرکت مرموز چتر Umbrella می آموزند. (از جمله چنین حقایق تکان دهنده است: این یک شرکت چتر است.) با همان دوربین پرشکوه ، گفتگوی چسبناک و گیم پلی دست و پا گیر ، کلاسیک است که به شدت نیاز به بازسازی دارد. سخنی از شیطان…

2. بازسازی Resident Evil HD

سفر خزنده کریس ردفیلد و جیل ولنتاین از طریق عمارت Umbrella Corp چندی پیش اتفاق افتاد. Resident Evil در سال 1996 منتشر شد. خیلی متفاوت بود که گیمرها می توانستند بسیاری از اشتباهات گیم پلی را ببخشند. Resident Evil HD Remake دوربین را تصحیح می کند و کنترل های بی بدیل را با چندین طرح جایگزین می کند ، هر یک برای یک playstyle متفاوت. به نظر همه اینها یک بازی مدرن Resident Evil است ، بنابراین اگر کاملاً از مسیر بازیهایی که از RE4 گرفته شده است متنفر باشید ، احتمالاً شما را تبدیل نخواهد کرد.

بازسازی روح بازی اصلی را جلب می کند. بافت های HD و سبکی به ما یادآوری می کنند که این سریال فقط و فقط در مورد تیراندازی با زامبی ها نیست. تأثیرات اعلام شده Resident Evil شامل استنلی کوبریک ، The Shining ، انبوهی از زامبی های جورج رومرو ، و بازی ترسناک زنده ماندن در مدرسه سال 1989 در خانه شیرین است که بر اساس فیلم ترسناک روانی ژاپنی با همین نام ساخته شده است.

این بازی عالی بازی می کند ، اما همچنین نشان می دهد که وقتی RE را به صورت سری زامبی می نویسیم چقدر اشتباه می کنیم. درست از همان آغاز ، زیبایی ناخوشایند Resident Evil ، "New Flesh" سینمای وحشت روانی غربی را برانگیخت. زائده های تهاجمی ، الهام بخش زیبایی شناسی از کروننبرگ و همچنین تکنسین های مدرن کلاسیک ژاپنی مانند Akira ، Ghost in Shell و Tetsuo The Iron Man هستند. انبوهی از زامبی های بی پایان جورج رومرو مطمئناً در معادله فهمیده اند ، اما نه به حدی که در حق رای دادن هایی مانند Dead Rising و Left 4 Dead مشاهده می کنیم. ما از به اصطلاح REmake بسیار تحت تأثیر قرار می گیریم. این یک مدعی نزدیک برای شماره یک بود.

1. Resident Evil 4

Resident Evil 4 علامت علامت بلند سری است. RE4 مملو از روستائیان نفرین شده اسپانیایی ، راهبان غیرمجاز با شاخکهای مخصوص سر ، یک سکوی صاف و روان است که بیشتر در خانه در یک بازی Just Cause قرار خواهد گرفت ، هجوم اشکالات نامرئی در سیستم فاضلاب ، یک عامل مخفی که از پوشیدن مناسب خودداری می کند PPE در مزرعه ، و یک گیاه شناس آموزش دیده با رزمی با نشان و اسلحه. از بزرگترین نقاط قوت این سریال بهره می برد: همبستگی آن ، عجیب و غریب بودن macabre ، و تصاویر مزاحم fetishistic.

RE4 از دوربین از بالا به پایین و محیط های از پیش رها شده خلاص شد و در نهایت جریان گیم پلی منسوخ شده ی franchise را به ارمغان آورد. با این وجود ، Resident Evil 4 مضرات خود را دارد. برخی حتی در سالن های Looper HQ سرگردان هستند. این روح های گمشده و اشتباه ، RE4 را یکی از شکست های سری Resident Evil می دانند - Faction Red خود: Armageddon ، Modern Warfare 2؛ در حال حاضر یک چیز خوب مخلوط می شود ، فقط با RE5 و RE6 با حالت های تعاونی اضافی و شرکای NPC به سبک Daikatana به بچه دار شدن ، بدتر می شود. آیا کپکام نمی داند که مأموریت های نگهداری از کودکان امتیاز کم RE4 هستند؟ فکر نمیکنم.

RE4 به ندرت حس می کند ، اما این یک هیجان هیجان و بهترین چیزی است که سریال برای ارائه دارد. فرضیه بسیار پوچ است: دختر رئیس جمهور آمریکا در اسپانیا ربوده شده است ، بنابراین وی پلیس را برای نجات وی لئون پلیس از راکون سیتی را به اسپانیا فرستاده است. او به سادگی نمی تواند به مقامات اسپانیایی اطلاع دهد؟ آیا سیا بیش از حد شلوغ است

کوکائین؟ آیا آدم های بد نبرد نینجا وجود ندارند؟ "دختر من ربوده شده است. آن پلیس را از شهر ویروس زامبی در شاخ دریافت کنید!" او در یک ویلای نفرین شده در حال غرق شدن توسط هیولا های انسان دوست با ابزار نگهداری می شود. و این قبل از آن است که از ریل ها با جادوگری و کودک شیطان خاموش شود. با تمسخر دوست داشتنی ما اشتباه نکنید. داستان RE4 ملودرام فیلم B است که ارزش راجر کورمان را در بهترین فیلم خود دارد.

چگونه می توانید بهترین بازی در سریال های برتر تیراندازی با زامبی کپکام ، زامبی نداشته باشد؟ زامبی ها هرگز نقطه کانونی نبوده اند. این سریال واقعاً درمورد توطئه های شرکتی ، علوم دیوانه ، سازمان های سایه دار ، آزمایش های پزشکی غیر اخلاقی و بیش از همه جو است. با توجه به این نور ، RE4 به همان اندازه خوب است. توصیه می کنیم برای بهترین تجربه گیم پلی و در رایانه شخصی برای بهترین تصاویر ، آن را در Nintendo Wii بازی کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۲۰
حسین میرخانی